357 اُمین شب خاطره در قالب یک ویژه برنامه با عنوان «شهدای خدمت» و در گرامی داشت رییس جمهور شهید آیت الله سید ابراهیم رییسی و سایر شهدای حادثه تلخ سقوط بالگرد در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش گزارشگر آی تی به نقل از روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، پس از تلاوت قرآن و پخش سرود ملی کشورمان و همچنین کلیپی از مناظره سیدابراهیم رییسی برای انتخابات ریاست جمهوری، 357 امین شب خاطره با صحبت های نجم الدین شریعتی شکل رسمی به خود گرفت.
نخستین سخنران این مراسم فضه سادات حسینی گوینده خبر و مجری تلویزیونی بود.
حسینی در ابتدای سخنان خود گفت: شهادت سیدابراهیم رییسی داغ و شوک بزرگی است که هیچ یک از ما حتی فکرش را هم نمی کردیم. انتظار ما از چنین تاریخی در ایران اسلامی برقراری رویدادهای دیگری بود و دو سال پیش ِرو را جور دیگری تصور می کردیم، اما این حادثه همه تصوراتمان را بهم ریخت و با داغ رییس جمهور عزیزمان بر دل هایمان، وارد امتحان سختی شده ایم.
حس می کنم پدرم را از دست داده ام
وی احوالات این روزهای خود و غمی که در دل دارد را اینطور تشریح کرد: نمی خواستم در تهران بمانم و می خواستم راهی مشهد شوم اما دیروز که دوستان برای دعوت و حضور در این مراسم تماس گرفتند، فکر کردم شاید رسالتم این باشد که از رییس جمهور شهید، عزیز، مظلوم و مقتدرمان بگویم. سال هاست به واسطه تحصیل در دانشگاه امام صادق (ع) با خانواده سید ابراهیم رییسی و علم الهدی آشنا هستم و طی 8 یا 9 سال اخیر هم این ارتباط نزدیکتر شده بود و من این روزها حس می کنم پدرم را از دست داده ام. نه فقط یک رییس جمهور عزیز، محبوب، مردمی و خدمت گزار بلکه یک عزیز ملت، منتخبی که خدا انتخابش کرد و درگذشتش قلب های ما را جریحه دار کرد.
این گوینده خبر و مجری تلویزیونی گفت: در این چند روز هرچه فکر می کنم، حس می کنم ما قدرنشناسی کردیم و قدر نعمت را نشناختیم. جنس آقای رییسی از جنس سایر سیاست مداران نبود. حیف بود برای این پست و مقام و خدا هم به بهترین شکل ایشان را خرید.
وی تاکید کرد: خاطره زیادی از صحبت ها، برخوردهای سید ابراهیم رییسی و برنامه هایی که توفیق حضور کنار وی را داشتم، دارم. ما زیاد از مهربانی و توجه وی بهره بردیم و تفاوت های سید ابراهیم رییسی با دیگران را همیشه درک کرده بودیم. تواضع آیت الله رییسی بی نظیر بود. او خدمات عجیبی در آستان قدس انجام داد، توجهی که به حوزه بانوان کرد اتفاقی بی نظیر بود. از رواق حضرت زهرا (س) که برای بانوان ساختند تا سر و سامان دادن به خدمت بانوان و باز کردن راه همسران شهدا به عنوان کفشداران حرم، اقداماتی بود که وی پایه گذاری کرد. در دوران حیات وی، وقتی حرف می زدیم محکوم به چاپلوسی و منفعت طلبی می شدیم ولی الان باید از مظلومیت و کارهایی که آیت الله رییسی کرد بگوییم.
حسینی خاطراتش را اینگونه روایت کرد: هر وقت در آستان قدس برنامه داشتیم، ایشان هم در جلسه می نشست و بعد از آن چند دقیقه صحبت می کرد و دلجویی می کرد. برایم عجیب و مایه دلگرمی بود و از دختر آقای رییسی که در جلسه حضور داشتند می پرسیدم مگر ایشان صفحه شخصی دارند؟ این حجم از محبت و دقت بی نظیر بود و ما همچون کودکی که مورد توجه قرار می گیرد، عمیقا خوشحال می شدیم. به یاد دارم در سالی که وی رییس جمهور شد، مراسم روز دختر در تالار فرهنگیان برگزار شد و من خوشحال بودم که کنار سیدابراهیم رییسی ایستادم و بعد از آن، جشن پیروزی وی در انتخابات در روز میلاد امام رضا(ع) بود.
همه افتخارش خادم الرضا بودن بود
حسینی بیان کرد: هشتمین رییس جمهور ما را در روز میلاد امام رضا(ع) آسمانی شد. کسی که همه افتخارش خادم الرضا بودن بود. در همه سال هایی که توفیق آشنایی با ایشان را داشتم، برایم ارتباط و عشق این خانواده عجیب بود. این روزها حال خانم علم الهدی اصلا خوب نیست لطفا برای سلامتی وی دعا کنید و از خداوند خواستار صبر برای وی و دختران ایشان باشید.
این گوینده خبر در ادامه به مصاحبه ای اشاره کرد که در آن سید ابراهیم رییسی از دخترانش سخن گفته بود. وی سپس اظهار کرد: تمام این رفتارها و ویژگی ها در یک رییس جمهور، یک مقام سیاسی، یک فرد روحانی را شاید کم درک کرده باشیم.
هیچ چیز شبیه شب جشن نبود
حسینی در خاطره دیگری گفت: صبح روز یکشنبه با خانم علم الهدی در همایش قرآن در دانشگاه تهران حضور داشتم. وقتی ایشان را دیدم گفتم نمی دانم چرا اینقدر بی رنگ و رو و بی رمق هستند و گویا تمرکز ندارند. حس و حال عجیب و غریبی داشتم. بعد از ظهر وقتی به محل کارم رسیدم دیدم همه در تلاطم هستند و فضای سازمان ملتهب است. خبرهای تلخی می آمد و به ما می گفتند لباس های مشکی تان را بیاورید. منی که دلم خوش بود به خبر وعده صادقی که خوانده بودم و دوست نداشتم این خبر تلخ را به مردم اعلام کنم. در شب میلاد امام رضا (ع) هیچ چیز شبیه شب جشن نبود. همیشه ده ها خبر از رییس جمهور داشتم اما این یکشنبه خبرهای ضد و نقیضی می آمد. پیام حضرت آقا که آمد سعی کردم خود را آرام کنم، صدقه گذاشتم و از امام خواستم که شیرینی شب عیدمان سلامتی رییس جمهورمان باشد، اما اشک چشمانمان خشک نشد.
وی افزود: برای من که روزانه ده ها خبر از رییس جمهور می خواندم، اعلام خبر شهید شدن ایشان به مردم سخت بود. دیروز هم در مسیر تشییع فکر می کردم در مسیر پیاده روی اربعین هستم و گویا یادم می رفت که برای تشییع رییس جمهورم آمده ام. سید ابراهیم رییسی را برای اخلاصش، خوب بودنش، پای کار بودنش دوست داشتم.
ابراهیم رییسی؛ مرد خدا
وی در ادامه به تلاش خستگی ناپذیر رییس جمهور شهید اشاره کرد و یادآور شد: من تمام ویژگی هایی که سیدابراهیم رییسی داشت را فقط در مرد خدا می بینم. مردی که همه وجودش برای خدا بود. در عرصه سیاست، در مناظره حرفی جز حرف خدا نگفت، پای کار مردم بود و از همه چیزش گذشت و خدا هم او را عزیز کرد. جای او در بهشت است و این ما هستیم که مانده ایم. ما 50 روز سخت را در پیش داریم و ماجرای ثقیفه؛ گویا در حال تکرار شدن است و اینها نهایت بی انصافی است و ما دعا می کنیم کسی که بعد از سیدابراهیم رییسی به عنوان رییس جمهور می آید سرباز ولایت و خادم مردم باشد و بتواند راه رییس جمهور شهید را ادامه دهد.
ما حس کردیم که امام عصر (عجل الله) میانمان حضور دارند
در بخش دیگر این مراسم حجت الاسلام سعید فخرزاده گردآورنده کتاب «صبح شام» که شامل مجموعه خاطراتی از شهید حسین امیرعبدللهیان است به مناسبت سالروز فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 گفت: برای عملیات های اولیه که پیروزی های بزرگی نصیب ما شد، همه نیروهای با هم متحد شدند. در آغاز عملیات ها طریق القدس و فتح المبین بود و در پایان عملیات بیت المقدس که منجر به فتح خرمشهر شد. ارتش عراق در عملیات بیت المقدس امکانات تدافعی زیادی صرف کرده بود و بهترین کار تبلیغاتی را انجام داده بود اما پیروزی در این نبرد برای ما بسیار مهم و حیثیتی بود. قرار بود در سه مرحله نیروهای ما وارد خرمشهر شوند اما به دلیل مقاومت عراق تقریبا پایان مرحله سوم، نیروهای فرماندهی به این نتیجه رسیدند که نمی توانند خرمشهر را آزاد کنند ولی اتفاقی افتاد که نتیجه مبارزه را تغییر داد.
وی در بیان خاطره خود افزود: یک افسر شهربانی آزادسازی خرمشهر را اینگونه برایم تعریف می کرد: «عملیات بیت المقدس شامل حدود 30 روز درگیری بود و در آن زمان نه آب بود و نه امکانات نظافتی وجود داشت، حتی به قدری بچه ها عرق کرده بودند که گویا نقشه جغرافیایی روی بدن رزمندگان کشیده شده بود، روحیه ناامیدی در حال شکل گرفتن بود و بچه ها خسته بودند، یکباره عطر خوش بویی به مشام رسید و حس کردیم گویا کسی عطر خوش بویی زده است. در میان گردان رزمنده ای هم حضور داشت که بسیار وسواس داشت و پشت غیرروحانی نماز نمی خواند. نماز مغرب و عشاء بود و باید نماز را من به عنوان امام جماعت می خواندم. دیدم رزمنده مورد نظر به جماعت پیوست، همه تعجب کردند، نماز مغرب که خوانده شد جلو آمد تا امام جماعت را ببیند، دید من نشسته ام. رزمنده پرسید پس حاج آقا کو؟ گفتم کدام حاج آقا؟ در پاسخ گفت آمدم سجاده را باز کنم سیدی آمد و گفت چرا فرادا میخوانی؟ بیا نماز جماعت شرکت کن و من به جماعت پیوستم. در آنجا حال همه دگرگون شد و ما حس کردیم که امام عصر (عجل الله) حضور دارند. دعای توسلی بین دو نماز خواندیم و که تا عمر داشتم چنین دعای توسلی نخواندم. فردای آن روز پشت دروازه های خرمشهر بودیم و چند ساعتی از روشنایی هوا گذشته بود که دیدیم عراقی ها بدون درگیری و با لباس گارد و اسلحه آویزان در حال تسلیم شدن هستند. یک لحظه خوشحال شدم که چطور ممکن است تسلیم شوند! رزمنده های ایرانی که این صحنه را دیدند شروع به شلیک کردند و من فریاد می زدم، نزنید، اما صدای من شنیده نمی شد. در حال نصیحت رزمنده ها بودم که نباید اسیر در حال تسلیم شدن را بکشند که یکباره در میان نخل ها جمعیتی سفیدپوش را دیدم و بعد با بی سیم خبر رسید که دیگر نیروهای عراقی هم در حال تسلیم شدن هستند. از یکی از فرماندهان عراقی پرسیدم که چطور شد تسلیم شدید گفت نیروی اول که تسلیم شد گارد ریاست جمهوری بود و قصد داشتند به بهانه تسلیم شدن، جنگ تن به تن راه بیندازند تا از محاصره خارج شویم اما وقتی نیروهای ایرانی، عراقی ها را به رگبار بستند و ما فهمیدیم چقدر آگاه هستید.»
وی بیان کرد: این انقلاب در عمل، معیارها و شاخصه هایی دارد و انسان هایی را پرورش داده که فعالیت ها و اقدامشان جای تامل دارد.
کتاب «صبح شام»
وی در ادامه به فعالیت 40 ساله خود در حوزه وقایع نگاری رزمندگان جنگ اشاره کرد و با یادآوری خاطره ای از صحبت های امیرعبداللهیان مبنی بر اینکه حوزه هنری مخاطب کتاب های خاطره نگاری را دارد، کتاب «صبح شام» که به موضوع بحران سوریه پرداخته است را معرفی کرد.
فخرزاده افزود: امیرعبداللهیان خاطرات خود را به توصیه شهید قاسم سلیمانی طی 13 نشست در کتاب «صبح شام» بازگو کرد. سرتاسر صحبت های امیرعبداللهیان از افتخارات انقلاب اسلامی است و وی مطابق با شان انقلابی مردم ایران عمل کرده است. جالب است بدانید که اطلاعات نشان می داد که داعش برای ناامن کردن و مبارزه با انقلاب اسلامی شکل گرفته بود. همچنین جز ایران، همه کشورهای دنیا و حتی نیروهای مسلح سوریه قانع شده بودند که باید بروند و بستر برای داعش فراهم کنند. در آن زمان کشورهای اروپایی آمدند و گفتند می خواهیم مسایل ایران را حل کنیم و برجام را مطرح کردند و قرار بود ما اصلا به این مسیله ورود نکنیم و فقط از وزارت خارجه؛ امیرعبداللهیان و حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نظامی در ماجرای سوریه زیر نظر مقام معظم رهبری مسیله را دنبال کنند که جزء به جزء تغییر معادله در کتاب «صبح شام» آمده است.
خاطره گویی محمدرضا طهماسبی با بغضی در گلو
در بخش بعدی سرودی توسط کودکان نوجوانان استان البرز اجرا شد و سپس محمدرضا طهماسبی با بغضی که در گلو داشت خاطره ای از سیدابراهیم رییسی را بازگو کرد.
طهماسبی در روایت خاطره خود گفت: در یک ناهار با بچه های شاعر خدمت سیدابراهیم رییسی بودیم. به خنده از ایشان پرسیدم شما ناهار خوردین؟ گفت بله و لبخندی زد و با هم روبوسی کردیم. خیلی خودمانی بود و هنرمندان و شعرا را دوست داشت.
در حالی که طهماسبی از یادآوری این خاطره اشک می ریخت و غمگین شده بود، نجم الدین شریعتی شعر از محمد جاندار که برای سیدابراهیم رییسی سروده شده بود، را خواند.
طهماسبی پس از دقایقی گفت: 1400 سال است که در آخر زمان هستیم ولی حس می کنم بعد از درگذشت آیت الله بهجت این موضوع که خوب ها گلچین می شوند، شدت گرفته است.
وی در ادامه شعری در وصف شهدای خدمت خواند.
آیا مهلت عذرخواهی داریم؟
بابک خواجه پاشا کارگردان سینما که دیگر سخنران این مراسم بود، اظهار کرد: حال عجیبی دارم، منحصربه فرد است. 35 سال داشتم و پدرم 55 ساله بود. پدرم دیابت داشت و دو پایش را قطع کرده بودیم، دیالیز می شد و حال خوشی نداشتیم. روزی برای دیالیز کردنش سوار ماشین شده بودیم که گفت «من شرمنده ام، نمی توانم به تو، مادرت و دیگر بچه ها رسیدگی کنم» در فکر بودم که خواهران و برادرانم را فردای آن روز جمع کنم تا به دست بوسی پدرم برویم و بگوییم که چیزی برایمان کم نگذاشته است اما پدرم از دیالیز باز نگشت و من در حسرت این پوزش از او ماندم. نمی دانم که چطور از رییسی و امثال او که از سر سادگی، انسانیت و اخلاق نقدشان می کنیم حلالیت بگیریم و اینکه آیا مهلتی برای عذرخواهی داریم؟
وی یادآور شد: شهید رجایی 28 روز رییس جمهور بود، اما ماندگار در اذهان مردم شد و به قدری عزیز بود که خداوند به او شهادت را هدیه کرد.
این کارگردان سینما به شهادت شاعرانه و سینمایی که خداوند برای سیدابراهیم رییسی و همراهان وی رقم زد اشاره کرد و در ادامه به اثر حسن روح الامین پرداخت و تاکید کرد: قطعا شهدای خدمت خودشان شهادت را در نظر داشتند. سال گذشته برای ساخت فیلمم ماشین و همه زندگی ام را فروختم طوریکه خرج زن و بچه ام را هم نداشتم و نمی توانستم زندگی طبیعی داشته باشم. با توسل به حضرت زهرا (س)؛ یکی از ایمه را واسطه کردم و گفتم که شرمنده خانواده ام هستم. فردای آن روز فیلمنامه ای درباره «خادم الرضا» به دستم رسید و توانستم فیلم آن را بسازم. از امام رضا (ع) ممنون هستم که این اجازه را به من داد که برای خادمش فیلم بسازم.
خواجه پاشا با یادی از شهید مرتضی آوینی گفت: آوینی عاقبت به خیر است چرا که سینمای ایران مدیون او است.
تاریخ سینمای ایران لحظه شهادت مرتضی آوینی است
وی درباره خاطره ای از شهید حجت الاسلام والمسلمین سید محمدعلی آل هاشم خاطرنشان کرد: شهریور 1402 با تعدادی از سینماگران خدمت شهید آل هاشم بودیم و وی درباره کار هنری آوینی می گفت: «تاریخ سینمای ایران، لحظه شهادت مرتضی آوینی است. سینمای ما بعد او شان می گیرد و شکل می گیرد. سینمای ایران مدیون نگرش انقلابی وی است و او باعث رشد سینمای اخلاقی وانسانی موجود در کشور است.»
خواجه پاشا خاطره دیگری از عیادت حجت الاسلام حسنی امام جمعه ارومیه در سال 1395 بازگو کرد و گفت: با هنرمندان خدمت وی رسیدیم. در حال بیرون آمدن از محضر وی بودیم که شهید سید محمدعلی آل هاشم با چندی از سرداران سپاه و استاندار وقت خدمت حجت الاسلام حسنی رسیدند. شهید آل هاشم در حالی که من و دوستان فاصله گرفته بودیم تا مبادا ما را ببینند، جلو آمدند و سلام کردند و دست ما را گرفتند و درون مراسم بردند. در میان صحبت ها، شهید آل هاشم نگاهی هم به ما می کرد تا نشان دهد که به ما هم حواسشان است. ایشان همه قشرها را می دیدند و خوب است که ما هم هنرمند، خانواده شهدا، خانواده کارگر را هم ببینیم. سید محمدعلی آل هاشم عاشق شعر بود و من به عشق وی چند بیت شعر سروده ام که به روحش تقدیم می کنم.
پس از خواندن چند بیت شعری که خواجه پاشا سروده بود نجم الدین شریعتی از شهید رحمان دادمان که سرنوشتی همچون شهدای خدمت داشت و در 27 اردیبهشت ماه سال 1380 به شهادت نایل شد، یاد کرد.
سادگی و صمیمت؛ انتخاب شهید رییسی بود
پس از اجرای مرشد محسن میرزاعلی و سنج و دمام زنی، وحید یامین پور دبیر شورای عالی جوانان دولت شهید سید ابراهیم رییسی، که دیگر سخنران این مراسم بود گفت: سیدابراهیم رییسی ساده و صمیمی بود اما این سادگی و صمیمت انتخاب وی بود و نه از سر سادگی. بخاطر می آورم چند بار در جلسات به وی می گفتم که به فلان نکته اشاره کنید یا خوب است که فلان جمله را بگویید، اگر این جمله را بفرمایید دفاع از دولت و خودتان است و ما از آن تیتر در می آوریم اما سیدابراهیم رییسی گوش می داد و می نوشت و بعد لبخند می زد و می گفت اهل این حرف ها نیستم.
وی ادامه داد: انتخاب سیدابراهیم رییسی صداقت بود. مجتهد و فقهیدی که نیم قرن از ابتدای انقلاب اسلامی مسیولیت های بسیار مهمی داشته اما هیچ لکه ای در زندگی اش نداشت و دشمنانش هم نتوانستند چیزی بیابند.
یامین پور تاکید کرد: در طینت سیدابراهیم رییسی و تربیت وی هیچ نمایشی وجود نداشت. ما کارمند او بودیم و از او آبرو گرفتیم و خدا از وی دفاع کرد و بهترین دفاع شهادت است. به گفته شهید آوینی پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
در وقایع بزرگ؛ خدا را پررنگ کنید
عبدالحمید قدیریان در بخش دیگر 357 اُمین شب خاطره که مقارن با سالروز آزادسازی خرمشهر بود گفت: سوم خرداد است و می خواستم جمله معروف امام (ره) را درباره خرمشهر تکرار کنم، جمله ای که می توان سالی یکبار آن را تکرار و یاد کرد و برای آن استراتژی تعریف کرد.
وی در ادامه به اهمیت کارهایی که برای رضای خدا باشد و با توحید همراه شود، تاکید کرد و افزود: هر کدام از ما نسبت به جایگاهمان برداشتی از آیات خداوند داریم ولی فرهنگی که حضرت امام (ره) بر آن اصرار داشت این بود که در وقایع بزرگ خدا را پررنگ کنید.
رییسی، زیرکی از جنس زیرکی های آل علی (ع) داشت
قدیریان یادآور شد: همه ما سه سال خاطره با سیدابراهیم رییسی داریم و همه ما دورانی را گذرانده ایم که آمدن وی برایمان خیلی شیرین بوده است. با حضور وی خدا مسیر رشدی را در سختی برایمان قرار داد که چقدر آدم ها می توانند سیاسی باشند و چقدر از دید الهی سیاسی باشند و اینگونه جنس شان عوض می شود. اینکه سید ابراهیم رییسی ساده نبود بلکه او زیرک بود و زیرکی اش زیرکی های شیعه و آل علی (ع) داشت. کسی که باور دارد همه چیز دست خدا است و نگاه توحیدی دارد تلاش می کند ولی برکتی که خدا می دهد برایش پررنگ است و این واژه زیرکانه ای است که جای تامل دارد.
وی ادامه داد: آنچه برایم پررنگ در رفتار سیدابراهیم رییسی بود این بود که هر وقت مقام معظم رهبری صحبت می کردند، جناب رییس جمهور با دقت سخنان ایشان را پیگیری می کرد چراکه فکر می کرد از مجرای رهبر می تواند خدا را راضی کند. من به عنوان دوست به سیاستمداران توصیه می کنم کمی به اطرافتان نگاه کنید و ببینید به کدام سمت می روید و چه چیز را برای رسیدن به اهداف خودتان له می کنید. عزت از آن خداست و خدا عزت می دهد.
قدیریان با بیان این جمله که دل ما محکم است که انقلاب به پشتوانه الهی پیش می رود به سخنان خود خاتمه دارد.
پس از یادی از شهدای خلبان در حادثه سقوط بالگرد، علیرضا قزوه که دیگر سخنران این مراسم بود با یادی از سیدابراهیم رییسی به دیدار هفته گذشته خود با امیرعبداللهیان در نمایشگاه بین المللی کتاب اشاره کرد و خاطره ای از زمان اعطای حکم شهید سیدمحمدعلی آل هاشم به عنوان نماینده ولی فقیه را بازگو کرد و یادآور شد: در آن برهه یادداشتی نوشتم که چه خوب که شهید آل هاشم به عنوان نماینده ولی فقیه انتخاب شده است. بعد از این یادداشت دو یا سه مرتبه شب شعر در تبریز رفتم که در همه آنها آل هاشم آمد و هر بار می گفت یاداشتی که برای من نوشتی جای تشکر دارد.
وی در ادامه به خاطره دیگرش که مربوط به اعطای حکم خادمی حرم علی بن موسی الرضا (ع) توسط شهید ابراهیم رییسی بود، پرداخت و سپس شعری هدیه به شهدای خدمت خواند.
در بخش پایانی این مراسم امیر داسارگر کارگردان و فیلمنامه نویس به خاطره ای از فیلمبرداری «منطقه پرواز ممنوع» در سال 1397 اشاره کرد که شهید آل هاشم برای دیدار و رفع مشکلات گروه تولید «منطقه پرواز ممنوع»، 180 کیلومتر را تا جنگل های ارسباران پیموده بود.
شهید سید محمدعلی آل هاشم انسان مخلصی بود
وی در ادامه به لحظه شنیدن خبر سقوط بالگرد شهید آل هاشم و دیدن تصاویری از معراج شهدای خدمت پرداخت که در لوکیشنی نزدیک به فضای فیلمبردای «منطقه پرواز ممنوع» بوده است.
داسارگر ادامه داد: شهید سید محمدعلی آل هاشم انسان مخلصی بود و از آنجایی خبر شهادت وی خیلی برایم سمبلیک بود که حاج آقا را در همین مکان دیده بودم و نقطه معراج وی هم همینجا بود.
در پایان پس از اجرای سرود، کلیپی از بیانات مقام معظم رهبری در زمان شهادت سید ابراهیم رییسی پخش شد. پس از اقامه نماز حاضران در 357 امین شب خاطره به تماشای تعزیه و نقالی نشستند.
پایان خبر گزارشگر آی تی
در شب خاطره برای حادثه تلخ چه گذشت؟
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "در شب خاطره برای حادثه تلخ چه گذشت؟" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "در شب خاطره برای حادثه تلخ چه گذشت؟"، کلیک کنید.