آیا می توان فرزند را از ارث محروم کرد؟ راهنمای کامل

آیا می توان فرزند را از ارث محروم کرد؟ راهنمای کامل

آیا میتوان فرزند را از ارث محروم کرد

خیر، به طور مستقیم و صرفاً از طریق وصیت، نمی توان فرزند را از ارث محروم کرد. قواعد مربوط به ارث از جمله قوانین آمره و نظم عمومی جامعه محسوب می شوند که تجاوز از آن ها به سادگی ممکن نیست، اما راهکارهای قانونی متعددی در زمان حیات فرد وجود دارد که می تواند بر میزان سهم الارث وراث تأثیرگذار باشد.

پرسش از امکان محروم کردن فرزند از ارث، دغدغه ای رایج در میان افراد است که ریشه در تمایل به مدیریت اموال و دارایی ها پس از فوت دارد. این موضوع، ابعاد پیچیده ای در حقوق ایران دارد که تحت تأثیر فقه امامیه و قانون مدنی شکل گرفته است. درک صحیح این ابعاد مستلزم تفکیک میان «محروم کردن از ارث» به اراده مورث و «محرومیت از ارث» به موجب قانون است. در ادامه این مقاله، به بررسی دقیق هر یک از این مفاهیم، تبیین شرایط و موانع قانونی محرومیت از ارث و همچنین معرفی راهکارهای حقوقی و عملی برای مدیریت اموال در زمان حیات خواهیم پرداخت تا ابهامات موجود در این زمینه مرتفع شود.

مبانی ارث در حقوق ایران و تمایز مفاهیم کلیدی

نظام حقوقی ارث در ایران، ریشه ای عمیق در فقه امامیه دارد و عمدتاً در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، به ویژه از مواد ۸۶۱ تا ۹۴۹، تدوین شده است. درک صحیح مفهوم ارث و تمایز میان انواع آن، از جمله گام های اساسی برای پاسخ به پرسش اصلی این مقاله است.

ارث چیست و جایگاه آن در قانون

ارث به مجموعه ای از اموال، حقوق مالی و دیون (هم دارایی های مثبت و هم بدهی ها) گفته می شود که پس از فوت شخص (مورث) به صورت قهری و خود به خود به وراث قانونی او منتقل می شود. این انتقال، اجباری است و وراث نمی توانند از پذیرش آن خودداری کنند، مگر اینکه با رعایت تشریفات قانونی، ترکه را رد نمایند. مهمترین ویژگی نظام ارث در ایران، «قهری بودن» آن است؛ به این معنا که انتقال مالکیت به وراث، نه بر اساس اراده مورث پس از فوت، بلکه بر مبنای حکم قانون و شرع صورت می گیرد.

قانون مدنی ایران، سلسله مراتب و طبقات ارث را به دقت مشخص کرده است که شامل طبقات نسبی (پدر، مادر، فرزندان، نوه ها، اجداد، عموها، عمه ها، دایی ها، خاله ها و فرزندان آن ها) و طبقه سببی (همسر) می شود. این تقسیم بندی، تعیین کننده وراث قانونی و میزان سهم الارث هر یک است.

تفاوت اساسی «محروم کردن از ارث» و «محرومیت از ارث»

برای پاسخ به این سوال که آیا می توان فرزند را از ارث محروم کرد، ابتدا باید دو مفهوم کلیدی را از یکدیگر تفکیک نمود:

  1. محروم کردن از ارث (اختیاری): این مفهوم به حالتی اشاره دارد که مورث در زمان حیات خود، قصد دارد با تنظیم وصیت نامه یا هر اقدام حقوقی دیگری، یکی از وراث قانونی خود را به طور کامل یا جزئی از سهم الارث محروم کند. بر اساس ماده ۸۳۷ قانون مدنی، «اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند، وصیت مزبور نافذ نیست.» این بدان معناست که هرگونه وصیتی که به صراحت قصد محروم کردن وارثی را داشته باشد، باطل و بی اثر است. دلیل این بطلان، مخالفت آن با قواعد آمره و نظم عمومی در مبحث ارث است که اجازه نمی دهد اراده فردی، قانون الهی و شرعی تقسیم ارث را نقض کند.
  2. محرومیت از ارث (قهری و قانونی): این وضعیت به مواردی اطلاق می شود که طبق قانون و شرع، وارث به خودی خود و بدون نیاز به اراده مورث، از ارث ساقط می شود. این موارد، استثنائات قانونی بر اصل ارث بری هستند و با هدف حفظ عدالت و نظم اجتماعی پیش بینی شده اند. در این حالت، محرومیت، نتیجه فعل یا وضعیت خاص وارث است، نه اراده متوفی.

موارد اصلی محرومیت قهری از ارث

قانون مدنی ایران، تحت تأثیر فقه امامیه، شرایطی را برشمرده که در صورت وقوع آن ها، وارث از ارث محروم می شود. این موارد شامل موارد زیر است:

قتل عمدی مورث

یکی از مهم ترین موانع ارث، قتل عمدی مورث توسط وارث است. ماده ۸۸۰ قانون مدنی به صراحت بیان می دارد: «قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود اعم از این که قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.»
این حکم با هدف جلوگیری از سوءاستفاده و طمع ورزی وارثان برای تصاحب زودتر اموال مورث وضع شده است. لازم به ذکر است که تنها قتل عمدی، مانع ارث بری است و قتل غیرعمد (مانند قتل ناشی از تصادف یا خطای محض) این اثر را ندارد.

کفر (وارث کافر و مورث مسلمان)

بر اساس ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی: «کافر از مسلم ارث نمی برد و اگر در بین وراث متوفای کافر، مسلم باشد، وارث کافر ارث نمی برد اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشد.»
این قاعده که از قواعد فقهی گرفته شده، بیانگر این است که اگر مورث مسلمان باشد، وارث کافر از او ارث نمی برد. اما عکس این قضیه صادق است؛ یعنی اگر مورث کافر باشد و در میان وراث او، فرد مسلمانی وجود داشته باشد، وارث مسلمان از مورث کافر ارث می برد و سایر وراث کافر از ارث محروم می شوند. این حکم، برتری دین اسلام را در نظام حقوقی ایران نشان می دهد.

لعان

لعان، یکی از تشریفات خاص در فقه و حقوق خانواده است که آثار حقوقی متعددی از جمله محرومیت از ارث را در پی دارد. ماده ۸۸۲ قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد: «بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می برند.»
لعان در اصطلاح حقوقی، به معنای قسم خوردن و اظهار نفرت متقابل زوجین با الفاظ خاص در حضور حاکم شرع است. این عمل معمولاً زمانی اتفاق می افتد که شوهر، همسر خود را به زنا متهم کند یا فرزندی را که شرعاً متعلق به اوست، انکار نماید. اگر لعان محقق شود و هیچ رجوعی صورت نگیرد، ارتباط توارث میان زوجین و همچنین میان پدر و فرزندی که موضوع لعان بوده، قطع می گردد. البته فرزند از مادر و خویشان مادری خود ارث می برد و بالعکس.

ولدالزنا بودن فرزند

از دیگر موارد محرومیت از ارث، ولدالزنا بودن فرزند است. فرزندی که نتیجه رابطه نامشروع و زنا باشد، از نظر قانونی، نسب شرعی با پدر و مادر زناکار خود ندارد و بنابراین، از آن ها ارث نمی برد. این قاعده نیز بر اساس مبانی فقهی استوار است و هدف آن حفظ نظم خانواده و نسب شرعی است. البته این فرزند از مادر و خویشان مادری خود به شرط ثبوت نسب ارث می برد، زیرا در این موارد، ارتباط خونی از نظر طبیعی برقرار است.

قواعد ارث در حقوق ایران، از جمله احکام آمره و نظم عمومی هستند و اراده هیچ فردی، حتی مورث، نمی تواند مستقیماً و با وصیت به محرومیت، بر خلاف آن ها عمل کند؛ لذا وصیت به محروم کردن وارث از ارث، فاقد اعتبار قانونی است.

راهکارهای قانونی و عملی برای مدیریت اموال و تأثیر بر سهم الارث

با توجه به عدم امکان محروم کردن مستقیم وارث از ارث از طریق وصیت، این سوال مطرح می شود که آیا هیچ راهی برای مدیریت اموال در زمان حیات و تأثیرگذاری بر سهم الارث وراث وجود ندارد؟ پاسخ مثبت است. هر فرد تا پیش از فوت خود، مالک تام الاختیار اموال خویش است و می تواند هرگونه دخل و تصرف قانونی را در آن ها انجام دهد. این حق مالکیت، بستر را برای استفاده از ابزارهای حقوقی فراهم می کند که می توانند به طور غیرمستقیم بر میزان دارایی هایی که پس از فوت به عنوان ترکه تقسیم می شوند، اثر بگذارند.

چرا وصیت به محرومیت از ارث نافذ نیست؟

همانطور که پیشتر اشاره شد، ماده ۸۳۷ قانون مدنی به صراحت حکم به عدم نفوذ وصیت به محروم کردن وارث از ارث می دهد. این حکم، ریشه در مبانی فقهی و حقوقی نظام ارث دارد. قواعد ارث، بر خلاف بسیاری از عقود و قراردادها، نهادهایی توافقی نیستند، بلکه احکامی هستند که از سوی شارع و قانونگذار به صورت آمره و اجباری وضع شده اند. هدف از این احکام، تقسیم عادلانه اموال متوفی بر اساس نسب و سبب شرعی و جلوگیری از تشتت در روابط خانوادگی است. فقهای امامیه نیز این گونه وصیت ها را به دلیل مخالفت صریح با کتاب و سنت، باطل می دانند و معتقدند که هیچ کس نمی تواند بر خلاف حکم الهی در مورد تقسیم ارث عمل کند.

استفاده از اختیارات مالکیت در زمان حیات: محروم کردن غیرمستقیم

با وجود عدم اعتبار وصیت به محرومیت، فرد می تواند در زمان حیات خود با استفاده از اختیارات قانونی مالکیت، اموال خود را به گونه ای اداره کند که پس از فوت، میزان سهم الارث وراث تغییر یابد یا به طور خاص، به فرد یا افراد مورد نظر او برسد. این اقدامات، به دلیل اینکه در زمان حیات و با اراده مالک صورت می گیرند، کاملاً قانونی و نافذ هستند و هدف آن ها، محروم کردن مستقیم از ارث نیست، بلکه کاهش یا انتقال دارایی ها پیش از ورود به ترکه است.

۱. وصیت تملیکی

وصیت تملیکی، به معنای انتقال عین یا منفعتی از مال به دیگری برای زمان پس از فوت است. این نوع وصیت، یک ابزار قدرتمند برای مدیریت اموال محسوب می شود. بر اساس قانون، مورث می تواند تا ثلث (یک سوم) اموال خود را به هر شخص (شخص ثالث یا یکی از وراث) وصیت کند. این وصیت در محدوده ثلث، بدون نیاز به رضایت وراث، نافذ و معتبر است.

با استفاده از وصیت تملیکی، فرد می تواند بخشی از اموال خود را به نفع یکی از فرزندان، همسر، یا حتی یک شخص ثالث وصیت کند. این اقدام، به طور مستقیم به معنای محروم کردن بقیه وراث نیست، اما از آنجا که این اموال از مجموع ترکه خارج شده و به موصی له (کسی که وصیت به نفع او شده) می رسد، به صورت عملی باعث کاهش سهم الارث سایر وراث از باقی مانده اموال می شود. در صورتی که وصیت بیش از ثلث اموال باشد، نفوذ آن منوط به تنفیذ و اجازه سایر وراث خواهد بود. اگر وراث آن را تنفیذ نکنند، وصیت فقط تا یک سوم اموال معتبر خواهد بود.

۲. صلح عمری

صلح عمری، یکی از کارآمدترین ابزارهای حقوقی برای انتقال اموال در زمان حیات و مدیریت آن پس از فوت است. در این نوع صلح، فرد (مصالح) مالکیت عین مالی را به دیگری (متصالح) منتقل می کند، اما حق استفاده و انتفاع از آن مال را تا پایان عمر خود یا عمر متصالح یا شخص ثالث، برای خود (یا شخص ثالث) حفظ می کند. به عبارت دیگر، مصالح تا زمان حیات خود می تواند از منافع مال صلح شده بهره مند شود، اما پس از فوت او، مالکیت کامل و منافع مال به متصالح منتقل می گردد و این مال هرگز وارد ترکه مصالح نمی شود تا وراث دیگر از آن ارث ببرند.

مزایای صلح عمری:

  • قطعی بودن انتقال: بر خلاف وصیت که تنها در مورد ثلث اموال نافذ است، صلح عمری در مورد تمام اموال می تواند صورت گیرد و نیاز به اجازه وراث ندارد.
  • جلوگیری از اختلافات: این روش می تواند از بروز اختلافات احتمالی میان وراث پس از فوت جلوگیری کند، زیرا تکلیف اموال پیش از فوت مشخص شده است.
  • حفظ حق انتفاع: مصالح می تواند تا پایان عمر خود از مال صلح شده بهره برداری کند.

برای اعتبار صلح عمری، به ویژه در مورد املاک دارای سند رسمی، لازم است که طرفین به دفتر اسناد رسمی مراجعه و سند صلح نامه را به صورت رسمی تنظیم نمایند. در غیر این صورت، در خصوص اموال غیرمنقول فاقد سند رسمی یا اموال منقول، صلح نامه عادی نیز می تواند معتبر باشد، هرچند که ثبت رسمی، اطمینان و اعتبار بیشتری را به ارمغان می آورد.

۳. هبه (بخشش)

هبه به معنای بخشش و اهدای مال به دیگری است، به صورت مجانی یا با شرط عوض. فرد می تواند در زمان حیات خود، مقداری یا تمام اموالش را به یک یا چند نفر از وراث یا اشخاص ثالث هبه کند. این عمل حقوقی، از آنجا که مالکیت مال را در زمان حیات از مورث سلب و به موهوب له (کسی که هبه به او شده) منتقل می کند، از ورود آن مال به ترکه پس از فوت جلوگیری می نماید.

نکات مهم در مورد هبه:

  • قابلیت رجوع: در هبه بلاعوض، واهب (بخشنده) در برخی شرایط خاص (مانند بقای عین موهوبه) حق رجوع و بازپس گیری مال را دارد. اما در هبه معوض (با شرط عوض)، معمولاً حق رجوع وجود ندارد.
  • انتقال قطعی: اگر هبه به صورت صحیح و قانونی انجام شود و حق رجوع نیز اعمال نشود، مالکیت مال به طور قطعی منتقل شده و دیگر جزو دارایی های مورث محسوب نمی شود.

۴. بیع (فروش)

فروش اموال در زمان حیات نیز یکی دیگر از راه های مدیریت دارایی هاست. فرد می تواند اموال خود را به یکی از وراث یا شخص ثالثی بفروشد. با انجام معامله بیع، مالکیت مال از فروشنده (مورث) به خریدار منتقل می شود و وجه حاصل از فروش (ثمن) به دارایی های مورث افزوده می شود. این اقدام نیز باعث خروج عین مال از ترکه احتمالی آینده خواهد شد.

بیع مطلق و بیع مشروط:

  • بیع مطلق: فروش بدون هیچ شرط خاصی.
  • بیع مشروط: می توان در ضمن قرارداد بیع، شرطی را برای خریدار قرار داد، مثلاً شرط عدم تصرف در مال تا زمان حیات بایع (فروشنده) و استفاده از آن پس از فوت وی.

البته باید توجه داشت که معاملات صوری که فاقد قصد واقعی انجام معامله باشند و صرفاً برای فرار از دین یا محروم کردن وراث انجام شوند، باطل هستند و اعتبار حقوقی ندارند. اثبات صوری بودن معامله می تواند چالش برانگیز باشد، اما در صورت اثبات، آثار حقوقی آن از بین می رود.

۵. وقف

وقف به معنای حبس عین مال و تسبیل منافع آن برای اهداف خیرخواهانه یا خاص است. زمانی که فردی مالی را وقف می کند، مالکیت آن مال از او سلب شده و برای همیشه در اختیار موقوف علیهم (کسانی که وقف به نفع آن ها شده) قرار می گیرد و دیگر جزو دارایی های شخصی واقف محسوب نمی شود. این بدان معناست که مال موقوفه پس از فوت واقف، به وراث او تعلق نمی گیرد و از ترکه خارج می شود.

وقف می تواند به صورت وقف عام (به نفع عموم مردم یا امور خیریه) یا وقف خاص (به نفع افراد یا طبقه خاصی از افراد، مانند فرزندان یا نوه ها) باشد. با وقف کردن اموال، فرد به طور مؤثر از ورود آن مال به فرآیند تقسیم ارث جلوگیری کرده و آن را به مقاصد مورد نظر خود اختصاص می دهد.

ملاحظات حقوقی مهم و توصیه ها

موضوع ارث و مدیریت اموال پس از فوت، دارای پیچیدگی های فراوان حقوقی است که هرگونه تصمیم گیری در این خصوص نیازمند دقت و آگاهی کامل از قوانین است. برای جلوگیری از بروز مشکلات و اختلافات آتی، رعایت برخی ملاحظات و دریافت راهنمایی های تخصصی ضروری است.

اهمیت مشاوره با وکیل متخصص

با توجه به تنوع راهکارهای قانونی و تفاوت های ظریف میان آن ها، همچنین شرایط خاص هر فرد و خانواده، اخذ مشاوره حقوقی تخصصی از یک وکیل با تجربه در امور ارث و وصیت، امری حیاتی است. یک وکیل متخصص می تواند با بررسی دقیق وضعیت مالی و خانوادگی شما، بهترین و مناسب ترین راهکار را متناسب با اهداف و خواسته هایتان پیشنهاد دهد. این مشاوره شامل تبیین جوانب قانونی، پیامدهای احتمالی هر اقدام، و همچنین چگونگی تنظیم صحیح اسناد مربوطه خواهد بود. بدون مشورت با متخصص، ممکن است اقدامات انجام شده، نتیجه مطلوب را نداشته باشند و حتی منجر به مشکلات حقوقی پیچیده تری در آینده شوند.

تنظیم دقیق و قانونی اسناد

یکی از مهمترین عوامل در اعتبار و نفوذ اقدامات حقوقی مانند وصیت نامه، صلح نامه، هبه نامه یا قرارداد بیع، رعایت کامل تشریفات و اصول قانونی در تنظیم آن هاست. هرگونه نقص یا ابهام در نگارش این اسناد می تواند منجر به بطلان یا عدم نفوذ آن ها شود. به عنوان مثال، وصیت نامه باید به یکی از اشکال قانونی (رسمی، خودنوشت یا سری) تنظیم شود تا از اعتبار لازم برخوردار باشد. در مورد صلح عمری نیز، به خصوص برای املاک، ثبت رسمی سند در دفتر اسناد رسمی الزامی است. عدم رعایت این موارد می تواند به سادگی موجب ابطال اسناد و بی اثر شدن اراده فرد پس از فوت گردد.

درباره معامله صوری و آثار آن

همانطور که قبلاً اشاره شد، برخی افراد ممکن است به اشتباه برای محروم کردن از ارث اقدام به انجام معاملات صوری کنند. معامله صوری به معامله ای گفته می شود که در ظاهر انجام شده است اما طرفین قصد واقعی انجام معامله (مانند خرید و فروش یا هبه) را نداشته اند و صرفاً هدف آن ها، ایجاد یک پوشش قانونی برای مقصود دیگری (مانند خارج کردن مال از دسترس وراث یا طلبکاران) بوده است. این گونه معاملات به دلیل فقدان قصد واقعی، از نظر قانونی باطل و بی اثر هستند و در صورت اثبات صوری بودن آن ها در دادگاه، هیچ اثر حقوقی بر جای نخواهند گذاشت. اثبات صوری بودن معامله معمولاً دشوار است و به شواهد و قرائن متعددی نیاز دارد، اما در صورت اثبات، مال همچنان جزو ترکه مورث محسوب شده و بین وراث تقسیم خواهد شد.

تأثیر اقدامات بر مالیات بر ارث

گرچه هدف اصلی راهکارهای فوق، مدیریت اموال و تأثیر بر سهم الارث است، اما این اقدامات می توانند بر میزان مالیات بر ارث نیز اثرگذار باشند. اموالی که در زمان حیات فرد به دیگری منتقل می شوند (مانند صلح عمری، هبه یا بیع)، دیگر جزو ترکه مورث محسوب نشده و مشمول مالیات بر ارث نمی گردند. این موضوع می تواند یک مزیت جانبی برای برنامه ریزی مالیاتی نیز تلقی شود، اما نباید هدف اصلی از انجام این معاملات باشد. برنامه ریزی مالیاتی خود نیازمند مشاوره با متخصصان مالی و حقوقی است.

نتیجه گیری

در پاسخ به این سوال کلیدی که «آیا میتوان فرزند را از ارث محروم کرد»، باید گفت که به طور مستقیم و از طریق وصیت به محرومیت، این امکان در نظام حقوقی ایران وجود ندارد. قواعد ارث، احکامی آمره و برگرفته از شرع مقدس هستند که اراده فردی نمی تواند آن ها را نادیده بگیرد. هرگونه وصیتی با هدف صریح محروم کردن وارث، طبق ماده ۸۳۷ قانون مدنی، نافذ نیست.

با این حال، این بدان معنا نیست که فرد در زمان حیات خود هیچ اختیاری برای مدیریت اموال و دارایی هایش ندارد. برعکس، هر شخص تا قبل از فوت، مالک تام الاختیار اموال خود بوده و می تواند با استفاده از ابزارهای حقوقی معتبر و قانونی، به صورت غیرمستقیم بر میزان سهم الارث وراث تأثیر بگذارد. راهکارهایی نظیر وصیت تملیکی (تا ثلث اموال)، صلح عمری، هبه (بخشش)، بیع (فروش) و وقف، ابزارهایی کارآمد هستند که به افراد اجازه می دهند دارایی های خود را پیش از فوت به مقاصد مورد نظر خود هدایت کنند و از ورود آن ها به ترکه جلوگیری نمایند.

توجه به این نکته ضروری است که هر یک از این اقدامات، دارای تشریفات و آثار حقوقی خاص خود هستند. عدم آگاهی و دقت در انجام این معاملات، می تواند منجر به بطلان آن ها، بروز اختلافات خانوادگی و مشکلات حقوقی پیچیده در آینده شود. لذا، توصیه اکید می شود که پیش از هرگونه تصمیم گیری و اقدام در این زمینه، حتماً با یک وکیل متخصص در امور ارث و وصیت مشورت نمایید تا با آگاهی کامل و بر اساس شرایط منحصر به فرد خود، بهترین و مؤثرترین راهکار را انتخاب و اجرا کنید.

سوالات متداول

آیا وصیت به محروم کردن فرزند از ارث معتبر است؟

خیر، بر اساس ماده ۸۳۷ قانون مدنی ایران، وصیت به محروم کردن یک یا چند نفر از وراث از ارث، نافذ نیست و فاقد اعتبار قانونی است. قواعد ارث از جمله احکام آمره محسوب می شوند و اراده فرد نمی تواند مستقیماً خلاف آن ها عمل کند.

محدودیت اختیارات مورث برای وصیت کردن چقدر است؟

مورث تنها می تواند تا یک سوم (ثلث) از کل اموال خود را از طریق وصیت تملیکی به نفع هر شخص (خواه وارث یا غیر وارث) وصیت کند. وصیت نسبت به بیش از این مقدار، منوط به تنفیذ و اجازه سایر وراث پس از فوت مورث است.

آیا می توان با فروش صوری اموال، وارث را از ارث محروم کرد؟

معاملات صوری که در آن ها قصد واقعی انجام معامله وجود ندارد و صرفاً برای مقاصد دیگر (مانند محروم کردن وراث یا فرار از دین) انجام می شوند، از نظر قانونی باطل و بی اثر هستند. در صورت اثبات صوری بودن معامله در دادگاه، هیچ اثر حقوقی بر جای نخواهند گذاشت.

اگر فرزندی پدر یا مادر خود را بکشد، آیا از او ارث می برد؟

در صورتی که قتل مورث توسط وارث به صورت عمدی باشد، وارث قاتل از مورث خود ارث نمی برد. این حکم بر اساس ماده ۸۸۰ قانون مدنی و با هدف جلوگیری از سوءاستفاده و طمع ورزی وضع شده است.

صلح عمری چه تفاوتی با وصیت دارد؟

صلح عمری یک قرارداد انتقال مالکیت است که در زمان حیات فرد منعقد می شود و مالکیت عین مال را منتقل می کند، اما حق انتفاع (بهره برداری) را برای مصالح تا زمان حیاتش حفظ می نماید. این در حالی است که وصیت یک عمل حقوقی یک طرفه است که انتقال مالکیت یا منفعت را به زمان پس از فوت موکول می کند و در مورد ثلث اموال نافذ است. صلح عمری در مورد تمام اموال می تواند صورت گیرد و نیاز به اجازه وراث ندارد، برخلاف وصیت که مازاد بر ثلث نیاز به تنفیذ وراث دارد.

آیا می توان تمام اموال را با صلح عمری به یک نفر بخشید؟

بله، با استفاده از عقد صلح عمری، فرد می تواند تمام اموال خود را در زمان حیات به یک نفر (خواه وارث یا غیر وارث) منتقل کند، مشروط بر اینکه حق انتفاع و بهره برداری از آن اموال را تا پایان عمر خود حفظ نماید. این اقدام کاملاً قانونی و معتبر است و نیازی به رضایت سایر وراث ندارد، زیرا مال پیش از فوت از مالکیت فرد خارج شده و وارد ترکه نمی شود.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "آیا می توان فرزند را از ارث محروم کرد؟ راهنمای کامل" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "آیا می توان فرزند را از ارث محروم کرد؟ راهنمای کامل"، کلیک کنید.