تعلل در اصلاح نظام آموزشی، نافرمانی مدنی دانش آموزان

تعلل در اصلاح نظام آموزشی، نافرمانی مدنی دانش آموزان

در تشریح این سه پارادایم اساسی می توان به نابرابری در دسترسی به منابع آموزشی: تفاوت‌های منطقه‌ای، اقتصادی و اجتماعی،فشار بر نمرات و آزمون‌ها: تمرکز شدید بر امتحانات و نمرات به جای یادگیری عمیق و جامع،فقدان انعطاف‌پذیری در برنامه‌های درسی، نابرابری جنسیتی و فرهنگی، محدودیت در تربیت مهارت‌های زندگی و اجتماعی اشاره کرد.

این کج قوارگی ها علاوه بر کاهش انگیزه و ایجاد محدودیت در تربیت مهارت‌های زندگی و اجتماعی: عدم تمرکز کافی بر مهارت‌های زندگی، اجتماعی و عاطفی که برای موفقیت در زندگی روزمره  ضروری هستند دلیلی می شود برای اعتراضات مدنی شبیه آنچه در آبان ۱۴۰۱ از سوی دانش آموزان خصوصا دختران رخ داد. هرچنداعتراضات و نافرمانی های دانش آموزی در ۱۴۰۱ تحت الشعاع  نارضایتی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی، محدودیت‌ها و فشارهای سیاسی بر جامعه، به‌ویژه بر جوانان و دانش‌آموزان و نشان‌دهنده‌ی خواسته‌های عمیق نسل جوان برای ایجاد تغییرات اجتماعی و بهبود وضعیت کلی زندگی در ایران بود.

اما به لحاظ پدیدارشناسی، امروزه آموزش و پرورش  آبستن بحران‌های آموزشی و آینده نامطمئن است. پدیده ی حضور کم‌رنگ دانش‌آموزان پایه های یازدهم و دوازدهم در کلاس‌های دروس عمومی هرچند ممکن است ناشی از فشار کنکور و امتحانات نهایی  و اینکه دانش آموز ان  احساس کنند که دروس عمومی اهمیت کمتری در نتایج کنکور دارند  باشد. اما کج قوارگی های دیگری نیز دارد که شامل کیفیت پایین تدریس، ارزیابی‌های نامناسب ، عدم ارتباط با نیازهای روزمره ، فشار والدین و جامعه برای کسب نتایج بهتر در دروس تخصصی باعث شده تا دروس عمومی را نادیده بگیرند.از طرف دیگر نقش معلمان خصوصا بکارگیری واستخدام شتابزده هزاران معلم با شاخص ها و معیارهای غیر استاندارد در سالیان گذشته و همچنین اصرار برچاپ محتوای درسی منسوخ شده این تهدید را به همراه خواهد داشت که مادامی که دو عنصر معلمان ناکارآمد و محتوای درسی منسوخ شده به راه خود ادامه دهند و به مهارت‌های تفکر نقادانه یا عملی پرداخته نشود، دانش‌آموزان نه تنها علاقه خود را از دست خواهند داد بلکه به ربات هایی بدون عاطفه و بعضا سرکش و نافرمان و مخرب تبدیل خواهند شد.

برای حل این مسائل، بهتر است که به علوم انسانی توجه بیشتری شود ودروس عمومی به گونه‌ای طراحی شوند که با نیازها و علایق دانش‌آموزان همخوانی داشته باشند. استفاده از روش‌های تدریس خلاقانه، مرتبط ساختن محتوای دروس با مسائل واقعی و تأکید بر کاربردهای عملی می‌تواند به توسعه پایدار در آموزش و پرورش بینجامد.

نارضایتی از نظام آموزشی و نگرانی از آینده شغلی و تحصیلی در شرایطی که فرصت‌ها محدود به‌نظر می‌رسند، موجب افزایش عدم اعتماد و مشارکت در اعتراضات می‌شود.برای رفع این نواقص، نظام‌های آموزشی در سراسر جهان به اصلاحات مختلفی مانند افزایش عدالت آموزشی، توسعه برنامه‌های درسی انعطاف‌پذیر و کنار گذاشتن رویکردهای آموزشی سنتی و توجه به مهارت‌های غیرآکادمیک روی آورده‌اند.لذا آموزش و پرورش ایران هم از این قاعده مستثنی نمی تواند باشد و لازمه اجرای آن انتصاب مدیران کل استانها که درواقع مغز متفکر و چرخ دندهای اصلی نظام آموزشی هستند، فقط و فقط بر مبنای شایسته سالاری و تخصص گرایی که شعار دولت چهاردهم نیز می باشد، بدور از قاعده اصل و نسب داری ، وابستگی های همزاد پنداری ژن های خوب وگروههای سهامی خاص می باشد.

* پژوهشگر  فلسفه تعلیم و تربیت
 

۲۳۳۲۳۳

تعلل در اصلاح نظام آموزشی، نافرمانی مدنی دانش آموزان

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تعلل در اصلاح نظام آموزشی، نافرمانی مدنی دانش آموزان" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تعلل در اصلاح نظام آموزشی، نافرمانی مدنی دانش آموزان"، کلیک کنید.