خلاصه کتاب آن شرلی در گرین گیبلز ( نویسنده لوسی ماد مونتگومری )

کتاب «آن شرلی در گرین گیبلز» نوشته ی درخشان لوسی ماد مونتگمری نه تنها یک رمان کلاسیک برای نوجوانان بلکه اثری است که با گذشت بیش از یک قرن از انتشارش همچنان قلب خوانندگان را در سراسر جهان تسخیر می کند. این داستان گیرا روایتگر زندگی دختری یتیم با موهای قرمز آتشین و روحی سرشار از تخیل و امید است که به اشتباه به خانه ی خواهر و برادری تنها در جزیره ی پرنس ادوارد فرستاده می شود. مخاطبان این کتاب اغلب با شخصیت پویا و دوست داشتنی آنه که با شور و اشتیاق بی حد و حصر خود زندگی ساکنین آرام آونلی و به ویژه ماریلا و متیو کاتبرت را متحول می سازد ارتباط عمیقی برقرار می کنند. کشف دنیای آنه پر از ماجراهای کوچک و بزرگ دوستی های پایدار چالش های رشد و درس های ارزشمند زندگی تجربه ای فراموش نشدنی است که بسیاری مشتاقند از آن آگاه شوند. این اثر نه تنها بر اهمیت پذیرش تفاوت ها و قدرت تخیل تاکید دارد بلکه تصویری زیبا از مناظر طبیعی کانادا و جامعه ای سنتی را ارائه می دهد. برای کسانی که به دنبال آشنایی با این شاهکار ادبی هستند و می خواهند پیش از غرق شدن کامل در صفحات آن نگاهی اجمالی به جهان پر رنگ و لعاب آنه شرلی داشته باشند داشتن یک دید کلی از داستان و شخصیت های اصلی آن بسیار مفید خواهد بود.

معرفی کتاب

«آن شرلی در گرین گیبلز» (Anne of Green Gables) نخستین رمان از مجموعه ی هشت جلدی درباره ی شخصیت آنه شرلی است که توسط نویسنده ی کانادایی لوسی ماد مونتگمری (Lucy Maud Montgomery) به رشته ی تحریر درآمده است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۰۸ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروش ترین آثار تبدیل گشت. داستان در اواخر قرن نوزدهم میلادی در دهکده ی خیالی آونلی واقع در جزیره ی پرنس ادوارد کانادا اتفاق می افتد. ژانر اصلی کتاب را می توان در دسته ی ادبیات کلاسیک نوجوانان و رمان های رشد (Coming-of-age) قرار داد اما جذابیت آن فراتر از رده ی سنی خاصی است و خوانندگان بزرگسال نیز از آن لذت می برند. مونتگمری با قلمی شیوا و توصیفات زنده دنیایی را خلق می کند که هم واقع گرایانه است و هم سرشار از جادو و تخیل که بازتاب دهنده ی نگاه خاص شخصیت اصلی داستان آنه به جهان است. این اثر به دلیل پرداختن به مضامین عمیق انسانی نظیر هویت خانواده دوستی و تاب آوری جایگاه ویژه ای در ادبیات جهان پیدا کرده و به زبان های متعددی ترجمه شده است.

چکیده رمان

داستان «آن شرلی در گرین گیبلز» با تصمیم متیو و ماریلا کاتبرت خواهر و برادری میانسال و مجرد که در مزرعه ی گرین گیبلز زندگی می کنند برای به فرزندی پذیرفتن یک پسر یتیم آغاز می شود. هدف آن ها کمک گرفتن از پسر در کارهای مزرعه است. با این حال به دلیل یک سوءتفاهم در یتیم خانه به جای پسر دختربچه ای یازده ساله به نام آنه شرلی به ایستگاه قطار آونلی فرستاده می شود. آنه دختری است لاغر با موهای قرمز کک ومکی و روحیه ی بسیار پرشور تخیلی و پرحرف. ماریلا در ابتدا قصد دارد او را بازگرداند اما متیو که به سرعت تحت تاثیر شخصیت دلنشین و نگاه منحصربه فرد آنه به زندگی قرار می گیرد ماریلا را متقاعد می کند که به او فرصت دهند. آنه با وجود چالش های اولیه برای انطباق با قوانین سخت گیرانه ی ماریلا و جامعه ی کوچک آونلی با صداقت مهربانی و تخیل بی حد و حصر خود به تدریج جای خود را در قلب متیو و ماریلا باز می کند و زندگی آرام و یکنواخت آن ها را دگرگون می سازد. رمان مسیر رشد آنه از کودکی تا دوران جوانی را دنبال می کند و به ماجراهای او در مدرسه دوستی هایش و تلاش هایش برای پذیرفته شدن و یافتن جایگاه خود در جهان می پردازد.

شخصیت های اصلی و نقش آنها

شخصیت های اصلی رمان «آن شرلی در گرین گیبلز» نقش های محوری در شکل گیری داستان و رشد آنه ایفا می کنند. در مرکز داستان آن شرلی قرار دارد؛ دخترکی یتیم با تخیل بسیار قوی موهای قرمز و شخصیتی سرشار از شور و هیجان. آنه نمادی از فردیت امید و پشتکار است که با نگاه منحصربه فرد خود به دنیا زیبایی ها را حتی در معمولی ترین چیزها می یابد. او اغلب به دلیل روحیه ی پرشورش دچار دردسر می شود اما همواره با صداقت و قلب پاک خود دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد.

ماریلا کاتبرت خواهر مجرد متیو زنی است محتاط منطقی و در ظاهر خشک و سخت گیر اما در باطن بسیار مهربان و دلسوز. او مسئولیت اصلی تربیت آنه را بر عهده می گیرد و تلاش می کند تا او را به دختری منظم و آداب دان تبدیل کند. رابطه ی ماریلا با آنه از چالش های اولیه به پیوندی عمیق از عشق و احترام متقابل تبدیل می شود.

متیو کاتبرت برادر ماریلا مردی است خجالتی آرام و کم حرف که در کارهای مزرعه کمک می کند. او از همان ابتدا به آنه علاقه مند می شود و به او عشق و حمایت بی قید و شرطی ارائه می دهد. متیو حامی اصلی آنه در برابر سخت گیری های ماریلا و دیگران است و نقش پدری دوست داشتنی را برای او ایفا می کند. محبت آرام و پایدار متیو تاثیر عمیقی بر اعتماد به نفس آنه می گذارد.

دیانا بری همسایه ی آنه و دختر خانواده ی بری به سرعت به «هم روح» و بهترین دوست آنه تبدیل می شود. دوستی آن ها یکی از مهم ترین روابط در زندگی آنه است و ماجراهای مشترک آن ها بخش بزرگی از داستان را تشکیل می دهد. دیانا برخلاف آنه دختری آرام تر و مطیع تر است اما وفاداری او به آنه بی دلیل نیست.

گیلبرت بلایت همکلاسی آنه در مدرسه پسری باهوش جذاب و محبوب است. رابطه ی او با آنه با رقابت و خصومت آغاز می شود اما به تدریج به دوستی و در نهایت عشقی عمیق تبدیل می شود. گیلبرت در طول داستان به عنوان رقیب دوست و حامی آنه نقش مهمی در مسیر تحصیلی و عاطفی او دارد.

پیام داستان

رمان «آن شرلی در گرین گیبلز» سرشار از پیام های عمیق و ماندگار است که آن را به اثری فراتر از یک داستان ساده ی کودکانه تبدیل می کند. یکی از اصلی ترین پیام ها اهمیت پذیرش فردیت و منحصر به فرد بودن است. آنه با تمام تفاوت ها و ویژگی های خاص خود به ما می آموزد که ارزش واقعی هر فرد در صداقت با خود و پذیرش نقاط قوت و ضعفش نهفته است. او با تخیل بی حد و حصر و روحیه ی بی باک خود از قالب های مرسوم جامعه خارج می شود و نشان می دهد که چقدر مهم است که خود واقعی مان باشیم حتی اگر با دیگران متفاوت باشیم.

پیام دیگر قدرت دگرگون کننده ی تخیل و امید است. آنه با استفاده از تخیل خود دنیای اطرافش را زیباتر و قابل تحمل تر می کند و حتی در مواجهه با سختی ها راهی برای یافتن زیبایی و شادی پیدا می کند. این پیام به خوانندگان یادآوری می کند که امید و نگاه مثبت به زندگی می تواند در غلبه بر مشکلات یاری رسان باشد و تخیل می تواند دریچه ای به سوی دنیایی بهتر بگشاید.

اهمیت دوستی خانواده و عشق نیز از مضامین کلیدی داستان است. رابطه ی آنه با متیو و ماریلا دوستی عمیق او با دیانا و روابطش با دیگر ساکنین آونلی نشان دهنده ی ارزش ارتباطات انسانی واقعی و تاثیر حمایتی و محبت آمیز این روابط بر رشد فردی است. داستان تاکید می کند که خانواده لزوماً به معنای پیوند خونی نیست بلکه ارتباطی است که بر پایه ی عشق پذیرش و حمایت متقابل بنا می شود.

علاوه بر این رمان به تاب آوری و پشتکار در مواجهه با ناملایمات می پردازد. آنه در طول داستان با چالش ها و شکست های متعددی روبه رو می شود اما هرگز تسلیم نمی شود و با اراده ای قوی برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند. او درس هایی درباره ی بخشش درک متقابل و اهمیت یادگیری از اشتباهات خود می آموزد که همگی به رشد و بلوغ شخصیتی او کمک می کنند.

در نهایت زیبایی طبیعت و تاثیر آرامش بخش آن نیز بخش مهمی از پیام داستان را تشکیل می دهد. توصیفات دل انگیز مونتگمری از مناظر جزیره ی پرنس ادوارد و ارتباط عمیق آنه با طبیعت خوانندگان را به قدردانی از زیبایی های محیط اطراف و یافتن آرامش در آن دعوت می کند. این پیام ها در کنار هم «آن شرلی در گرین گیبلز» را به اثری ارزشمند و الهام بخش برای نسل های مختلف تبدیل کرده اند.

ورود به گرین گیبلز

ماجرا از آنجا آغاز می شود که متیو و ماریلا کاتبرت تصمیم می گیرند پسری را از یتیم خانه ای در نوا اسکوشیا به فرزندخواندگی بپذیرند. هدف آن ها کمک گرفتن از او در مدیریت مزرعه ی گرین گیبلز است زیرا متیو دیگر جوان نیست و نیاز به نیروی کمکی دارد. آن ها از طریق یک واسطه در یتیم خانه درخواست خود را مطرح می کنند و منتظر رسیدن پسری می شوند که بتواند در کارهای سخت مزرعه یاری گر باشد. متیو برای استقبال از کودک به ایستگاه قطار در برایتس ریور می رود. اما در کمال تعجب به جای پسری قوی و کارآمد با دخترکی لاغر و پرحرف با موهای قرمز و چشمانی درشت و رویایی روبرو می شود. این دختر آنه شرلی است که به دلیل یک سوءتفاهم در یتیم خانه به جای پسر مورد انتظار به گرین گیبلز فرستاده شده است.

متیو که ذاتاً مردی مهربان و دلسوز است و تحت تاثیر شخصیت عجیب و نگاه متفاوت آنه به دنیا قرار می گیرد نمی تواند خبر اشتباه پیش آمده را به او بدهد و آنه را با خود به گرین گیبلز می برد. آنه در طول مسیر با شور و هیجان از زیبایی های اطراف سخن می گوید و با تخیل قوی خود برای هر مکان نامی زیبا و شاعرانه انتخاب می کند. وقتی به گرین گیبلز می رسند ماریلا که زنی عمل گرا و به شدت منظم است با دیدن آنه شوکه و ناامید می شود. او مصرانه می خواهد آنه را به یتیم خانه بازگرداند زیرا آن ها به پسر نیاز دارند و دختر به کارشان نمی آید. اما متیو که دلباخته ی این دخترک عجیب و دوست داشتنی شده سعی می کند ماریلا را متقاعد کند که به آنه فرصت دهند. این لحظه ی ورود آنه به گرین گیبلز نقطه ی عطفی در زندگی او و همچنین متیو و ماریلا است و آغازگر ماجراهایی است که زندگی همه ی آن ها را برای همیشه تغییر می دهد.

آشنایی با آونلی

پس از ورود به گرین گیبلز و تصمیم اولیه برای نگهداری از آنه (هرچند با تردیدهای فراوان از سوی ماریلا) آنه شروع به آشنایی با محیط جدید خود یعنی دهکده ی کوچک و صمیمی آونلی می کند. آونلی جامعه ای سنتی و تا حدودی بسته است که ساکنانش یکدیگر را به خوبی می شناسند و نسبت به غریبه ها محتاط هستند. آنه که از محیط یتیم خانه و خانه های موقت قبلی آمده برای پذیرفته شدن در این جامعه ی جدید با چالش هایی روبرو می شود. ظاهر متفاوت او (موهای قرمز که در آن زمان چندان مطلوب نبود) و روحیه ی پرشور و تخیلی اش که با آداب و رسوم خشک برخی از ساکنان آونلی در تضاد است باعث می شود که در ابتدا با نگاه تردید و کنجکاوی به او نگریسته شود.

یکی از اولین و مهم ترین قدم های آنه برای ادغام در جامعه ی آونلی رفتن به کلیسا و مدرسه است. در کلیسا او با خانم لیند یکی از شخصیت های برجسته و کنجکاو آونلی آشنا می شود که با اظهارنظری بی ملاحظه درباره ی ظاهر آنه باعث رنجش عمیق او می شود و آنه نیز با زبانی تند به او پاسخ می دهد. این اتفاق نشان دهنده ی صداقت و عدم تحمل بی عدالتی در آنه است هرچند که ماریلا او را مجبور به عذرخواهی می کند. این ماجرا نقطه ی آغاز رابطه ی پیچیده ی آنه با خانم لیند است که به تدریج به احترام و محبت متقابل تبدیل می شود.

آشنایی با آونلی همچنین شامل شناخت طبیعت بکر و زیبای اطراف دهکده است که آنه با تخیل خود به آن جان می بخشد. او برای مسیرهای جنگلی برکه و تپه نام های شاعرانه انتخاب می کند (مانند «جاده ی سفید شادی» «برکه ی آب درخشان» و «تپه ی بنفش»). این ارتباط عمیق آنه با طبیعت بخش مهمی از شخصیت او و تجربه اش از زندگی در آونلی را تشکیل می دهد و نشان می دهد که چگونه او حتی در محیطی ناآشنا و در مواجهه با چالش ها زیبایی ها را کشف می کند و با محیط اطرافش پیوند برقرار می سازد.

دوستی های جدید

یکی از مهم ترین جنبه های زندگی آنه در آونلی شکل گیری دوستی های پایدار است که به او احساس تعلق و حمایت می دهد. برجسته ترین این دوستی ها پیوند عمیق او با دیانا بری است که در همسایگی گرین گیبلز زندگی می کند. آنه از همان ابتدا دیانا را به عنوان «هم روح» خود می شناسد و این دوستی بر پایه ی علاقه ی مشترک به بازی های تخیلی داستان سرایی و گذراندن وقت در طبیعت شکل می گیرد. رابطه ی آنه و دیانا نمونه ای از یک دوستی واقعی و وفادارانه است که در طول سال ها پابرجا می ماند و هر دو در لحظات خوب و بد زندگی یکدیگر را حمایت می کنند.

البته دوستی آنه با دیانا خالی از چالش نیست. معروف ترین ماجرای آن ها زمانی اتفاق می افتد که آنه به اشتباه به جای شربت توت فرنگی شراب انگور به دیانا می دهد و دیانا مست می شود. این اتفاق باعث خشم خانم بری (مادر دیانا) می شود و او آنه را از دیدن دیانا منع می کند. این جدایی موقت برای آنه بسیار دردناک است اما او با انجام یک کار قهرمانانه – نجات خواهر کوچک دیانا که به بیماری خروسک مبتلا شده بود – موفق می شود دل خانم بری را به دست آورد و اجازه ی ادامه ی دوستی با دیانا را دوباره کسب کند. این ماجرا نه تنها وفاداری آنه به دوستانش را نشان می دهد بلکه توانایی او در اصلاح اشتباهات و پذیرش مسئولیت اعمالش را نیز برجسته می سازد.

علاوه بر دیانا آنه با دیگر همکلاسی هایش در مدرسه نیز دوست می شود هرچند هیچ کدام به اندازه ی دیانا برای او اهمیت ندارند. این دوستی ها و تعاملات اجتماعی به آنه کمک می کند تا مهارت های ارتباطی خود را بهبود بخشد و جایگاه خود را در گروه همسالانش پیدا کند. این دوستی های جدید به ویژه با دیانا نقش حیاتی در پر کردن خلاء تنهایی آنه پس از سال ها زندگی در یتیم خانه ایفا می کند و به او احساس تعلق خاطر و امنیت می دهد.

اتفاقات مدرسه

مدرسه نقش مهمی در زندگی آنه شرلی در آونلی ایفا می کند. این اولین بار است که آنه فرصت تحصیل منظم را پیدا می کند و او که ذاتاً دختری باهوش و مشتاق یادگیری است از این فرصت به بهترین شکل استفاده می کند. محیط مدرسه مکانی است که آنه با همسالان خود تعامل بیشتری دارد و شخصیت او در مواجهه با دیگران شکل می گیرد. در مدرسه آنه با معلم های مختلفی آشنا می شود که برخی از آن ها (مانند خانم مورگان) تاثیر مثبتی بر او می گذارند و استعدادهایش را تشویق می کنند در حالی که برخی دیگر ممکن است با روحیه ی خاص او سازگار نباشند.

یکی از مهم ترین اتفاقات مدرسه آشنایی و رقابت آنه با گیلبرت بلایت است. گیلبرت از همان ابتدا متوجه هوش و ذکاوت آنه می شود اما تلاش اولیه او برای جلب توجه آنه به شکلی نامناسب صورت می گیرد؛ او آنه را به خاطر موهای قرمزش مسخره می کند و او را «هویج» صدا می زند. این توهین برای آنه که نسبت به موهایش حساس است بسیار دردناک است و او با شکستن تخته سنگی روی سر گیلبرت واکنش نشان می دهد. این اتفاق منجر به یک قهر طولانی و رقابت شدید علمی بین آنه و گیلبرت می شود. آنه قسم می خورد که هرگز گیلبرت را نخواهد بخشید اما این رقابت سالم در کلاس انگیزه ای برای هر دوی آن ها می شود تا در درس هایشان پیشرفت کنند و بهترین باشند.

مدرسه همچنین صحنه ی ماجراهای کوچک و بزرگ دیگری برای آنه است از تلاش برای جلب توجه معلم گرفته تا شرکت در بازی ها و فعالیت های مدرسه با دیانا. این تجربیات مدرسه به آنه کمک می کند تا با دنیای واقعی و پیچیدگی های روابط انسانی بیشتر آشنا شود و درس هایی مهم درباره ی غرور بخشش و اهمیت یادگیری به دست آورد. با وجود چالش ها آنه در مدرسه موفقیت های چشمگیری کسب می کند و استعدادهای ادبی و علمی او در این محیط شکوفا می شود.

رقابت با گیلبرت بلایت

رابطه ی آنه شرلی و گیلبرت بلایت یکی از محورهای اصلی و جذاب داستان «آن شرلی در گرین گیبلز» است که از رقابت و خصومت آغاز شده و به تدریج تحول می یابد. گیلبرت بلایت پسری باهوش خوش قیافه و یکی از بهترین دانش آموزان مدرسه است. اولین تعامل معنادار او با آنه در کلاس درس اتفاق می افتد زمانی که گیلبرت برای جلب توجه آنه او را به خاطر رنگ موهایش مسخره می کند و لقب «هویج» را به او می دهد. این شوخی نسنجیده آنه را که نسبت به موهای قرمزش بسیار حساس است به شدت خشمگین می کند. واکنش شدید آنه – شکستن تخته سنگ روی سر گیلبرت و اعلام نفرتش از او – نشان دهنده ی روحیه ی آتشین و عزت نفس بالای اوست.

این حادثه منجر به یک رقابت شدید و طولانی مدت بین آنه و گیلبرت در زمینه ی تحصیلی می شود. هر دو با تلاش فراوان سعی می کنند از دیگری پیشی بگیرند و بهترین نمرات را کسب کنند. این رقابت هرچند با ریشه ی خصمانه انگیزه ای قوی برای هر دوی آن ها می شود و باعث پیشرفت تحصیلی چشمگیرشان می گردد. آنه مصمم است که ثابت کند بدون نیاز به گیلبرت هم می تواند موفق باشد و گیلبرت نیز از هوش و پشتکار آنه شگفت زده می شود.

با گذشت زمان و در طول سال های مدرسه گیلبرت بارها تلاش می کند تا کدورت ها را کنار بگذارد و با آنه دوست شود اما آنه به دلیل غرور و یادآوری توهین اولیه از پذیرش دوستی او سر باز می زند. با این حال این رقابت به تدریج ماهیت خود را از دست می دهد و جای خود را به احترام متقابل می دهد. آنه و گیلبرت هر دو به استعداد و توانایی های یکدیگر پی می برند و حتی در مواقعی به صورت غیرمستقیم به یکدیگر کمک می کنند. این رابطه ی پیچیده و در حال تحول نشان دهنده ی رشد شخصیتی هر دو کاراکتر است و زمینه ساز اتفاقات مهم تری در زندگی آینده ی آن ها می شود. رقابت با گیلبرت آنه را به سمت تلاش بیشتر سوق می دهد و در نهایت به یکی از مهم ترین روابط زندگی او تبدیل می شود.

ماجراهای خانه و مزرعه

زندگی آنه در گرین گیبلز و مزرعه ی اطراف آن سرشار از ماجراهای کوچک و بزرگ است که بخشی جدایی ناپذیر از روند رشد و تطبیق او با محیط جدیدش را تشکیل می دهد. آنه که از یتیم خانه آمده و تجربه ی زندگی در محیطی خانوادگی و روستایی را ندارد در ابتدا با کارهای خانه و مزرعه ناآشناست و همین ناآشنایی و البته روحیه ی خیالباف او منجر به اتفاقات گاهی خنده دار و گاهی دردسرساز می شود. یکی از معروف ترین این ماجراها زمانی است که آنه سعی می کند موهای قرمز خود را به رنگی زیباتر تغییر دهد و از دستفروشی یک رنگ موی مشکی می خرد. اما نتیجه فاجعه بار است و موهایش به رنگ سبز تبدیل می شوند که باعث ناراحتی و شرمندگی شدید او می شود و ماریلا را به ستوه می آورد. این اتفاق نشان دهنده ی تمایل آنه به زیبایی و تغییر است اما همچنین درس مهمی درباره ی عواقب تصمیمات عجولانه به او می دهد.

ماجرای دیگر که پیشتر به آن اشاره شد اشتباه گرفتن شراب انگور با شربت توت فرنگی و دادن آن به دیانا است که منجر به مستی دیانا و قطع موقت دوستی آن ها می شود. این حادثه آنه را با مفهوم مسئولیت پذیری و عواقب ناخواسته ی اعمالش آشنا می کند. همچنین تلاش های آنه برای انجام کارهای خانه مانند پختن کیک که گاهی با اشتباهات خنده دار همراه است یا کمک در مزرعه که با تخیلات او درهم می آمیزد بخش هایی از داستان را تشکیل می دهند که هم جنبه ی طنز دارند و هم رشد آنه در پذیرش مسئولیت ها را نشان می دهند.

علاوه بر این آنه با طبیعت اطراف گرین گیبلز ارتباط عمیقی برقرار می کند و ساعت ها در جنگل ها و کنار برکه به گشت و گذار می پردازد و با تخیل خود برای آن ها داستان می سازد. این ارتباط با طبیعت منبع آرامش و الهام برای اوست. ماجراهایی مانند گم شدن گوساله در شب طوفانی و تلاش آنه و دیانا برای یافتن آن یا بازی های تخیلی آن ها در «جنگل ارواح» یا «برکه ی آب درخشان» نشان دهنده ی پیوند آنه با محیط زندگی اش و نحوه ی تعامل او با دنیای اطراف است. این ماجراهای روزمره در گرین گیبلز و آونلی بستر اصلی رشد شخصیتی آنه را فراهم می کنند و او را برای مواجهه با چالش های بزرگ تر زندگی آماده می سازند.

نقش ماریلا و متیو در زندگی آن

ماریلا و متیو کاتبرت اگرچه در ابتدا قصد به فرزندی پذیرفتن آنه را نداشتند اما به تدریج به مهم ترین افراد در زندگی او تبدیل می شوند و نقش پدر و مادری دلسوز و تاثیرگذار را برایش ایفا می کنند. رابطه ی آنه با ماریلا در ابتدا با چالش ها و اصطکاک های زیادی همراه است. ماریلا زنی است منظم خشک و منطقی که تلاش می کند روحیه ی پرشور و خیال باف آنه را مهار کرده و او را طبق اصول خود تربیت کند. او با قوانین سخت گیرانه و انتقادات صریح خود گاهی اوقات باعث رنجش آنه می شود. اما در زیر این ظاهر سخت قلبی مهربان و دلسوز نهفته است و ماریلا به تدریج متوجه ارزش های واقعی آنه صداقت و قلب پاک او می شود. او با گذشت زمان انعطاف بیشتری نشان می دهد و رابطه ی آن ها بر پایه ی احترام متقابل و عشق عمیق شکل می گیرد. ماریلا به آنه نظم مسئولیت پذیری و اهمیت رعایت آداب اجتماعی را می آموزد.

در مقابل متیو کاتبرت از همان لحظه ی اول با آنه ارتباط عمیقی برقرار می کند. او مردی است آرام خجالتی و کم حرف که شاید نتواند احساساتش را به راحتی بیان کند اما عشق و حمایت بی قید و شرط او نسبت به آنه کاملاً مشهود است. متیو آنه را همان طور که هست می پذیرد و از روحیه ی تخیلی و پرشور او لذت می برد. او حامی اصلی آنه در برابر سخت گیری های ماریلا و دیگران است و همیشه او را تشویق می کند. متیو کسی است که برای آنه لباس های زیبا می خرد و به رویاهای او اهمیت می دهد. رابطه ی آنه با متیو نمونه ای از عشق پدری خالص و بدون قید و شرط است که به آنه احساس امنیت و ارزشمند بودن می دهد. مرگ ناگهانی متیو در اواخر داستان ضربه ی بزرگی به آنه وارد می کند و نشان دهنده ی عمق پیوند آن هاست.

ماریلا و متیو با وجود تفاوت های شخصیتی با همکاری یکدیگر محیطی امن و پر از عشق برای آنه فراهم می کنند که به او اجازه می دهد تا رشد کند استعدادهایش را شکوفا کند و به زنی جوان و با اعتماد به نفس تبدیل شود. آن ها نه تنها سرپناهی برای آنه فراهم می کنند بلکه خانواده ای واقعی برای او می سازند و تاثیر آن ها بر شکل گیری شخصیت آنه بی اندازه عمیق و پایدار است.

موفقیت های علمی

آنه شرلی دختری است با هوش ذاتی بالا و عطشی سیری ناپذیر برای یادگیری. پس از ورود به آونلی و آغاز تحصیل در مدرسه این ویژگی های او به سرعت آشکار می شود. آنه با جدیت و پشتکار فراوان به درس خواندن می پردازد و به یکی از بهترین دانش آموزان کلاس تبدیل می شود. رقابت او با گیلبرت بلایت که او نیز دانش آموزی برجسته است انگیزه ی بیشتری برای آنه فراهم می کند تا تمام توان خود را به کار گیرد و در امتحانات و مسابقات علمی بهترین عملکرد را داشته باشد.

استعداد آنه تنها به درس های معمول محدود نمی شود؛ او به ویژه در زمینه ی ادبیات و نگارش انشا مهارت فوق العاده ای دارد. توانایی او در استفاده از کلمات توصیفات زنده و بیان احساسات به شیوه ای زیبا مورد تحسین معلم هایش قرار می گیرد. او در مسابقات انشانویسی مدرسه و حتی مسابقات سطح بالاتر پیروز می شود و جوایزی کسب می کند که نشان دهنده ی استعداد ادبی برجسته ی اوست. این موفقیت ها نه تنها باعث افتخار آنه و متیو و ماریلا می شود بلکه اعتماد به نفس آنه را نیز افزایش می دهد و او را تشویق می کند تا به دنبال اهداف تحصیلی بزرگ تر باشد.

موفقیت های علمی آنه به او این فرصت را می دهد که به آینده ای روشن تر فکر کند و آرزوهایش را فراتر از زندگی در آونلی گسترش دهد. او تصمیم می گیرد برای ورود به کالج کوئینز در شارلوت تاون (مرکز جزیره ی پرنس ادوارد) آماده شود. این هدف بزرگ انگیزه ی جدیدی برای آنه فراهم می کند و او با تلاشی مضاعف برای شرکت در امتحانات ورودی کالج آماده می شود. موفقیت در این امتحانات و کسب بورسیه ی تحصیلی برای کالج نقطه ی عطفی در زندگی آنه است و نشان دهنده ی ثمره ی سخت کوشی و استعداد اوست. این دستاوردهای علمی مسیر آینده ی آنه را مشخص می کند و او را به سمت تحقق رویاهایش در زمینه ی تحصیل و کار سوق می دهد.

پایان داستان

پایان رمان «آن شرلی در گرین گیبلز» با مجموعه ای از اتفاقات مهم و تاثیرگذار همراه است که مسیر زندگی آنه را تغییر می دهد و نشان دهنده ی بلوغ شخصیتی اوست. پس از موفقیت آنه در امتحانات ورودی کالج کوئینز و کسب بورسیه او برای ترک آونلی و رفتن به شارلوت تاون آماده می شود تا تحصیلات عالی خود را آغاز کند. این موفقیت بزرگ نتیجه ی سال ها تلاش و پشتکار اوست و متیو و ماریلا به او افتخار می کنند.

با این حال در اواخر داستان اتفاق ناگواری رخ می دهد که برنامه های آنه را تحت تاثیر قرار می دهد. متیو کاتبرت پدرخوانده ی مهربان و حامی بی قید و شرط آنه به طور ناگهانی از دنیا می رود. مرگ متیو ضربه ی روحی بسیار سختی برای آنه و ماریلا است. آنه که به شدت به متیو وابسته بود از این فقدان عمیقاً اندوهگین می شود. این اتفاق واقعیت های زندگی و مسئولیت پذیری را به شکلی جدی تر به آنه می آموزد.

پس از مرگ متیو وضعیت مالی گرین گیبلز با مشکلاتی روبرو می شود. ماریلا که دیگر تنها مانده و توانایی مدیریت مزرعه را ندارد تصمیم می گیرد گرین گیبلز را بفروشد. آنه که متوجه شرایط سخت ماریلا می شود و احساس مسئولیت می کند تصمیمی فداکارانه می گیرد. او از رفتن به دانشگاه ردموند در آینده ای نزدیک و دنبال کردن رویای بزرگ تر خود صرف نظر می کند و تصمیم می گیرد در آونلی بماند و در مدرسه ی محلی تدریس کند تا بتواند به ماریلا کمک کند و از فروش گرین گیبلز جلوگیری کند. این تصمیم نشان دهنده ی رشد و بلوغ آنه وفاداری او به خانواده ی جدیدش و پذیرش مسئولیت هایش است.

در همین زمان گیلبرت بلایت که از تصمیم آنه برای ماندن در آونلی و تدریس مطلع می شود حرکت سخاوتمندانه ای انجام می دهد. او که قرار بود در مدرسه ی آونلی تدریس کند جای خود را به آنه می دهد تا او بتواند در نزدیکی ماریلا بماند و خود به مدرسه ای دورتر می رود. این عمل گیلبرت نشان دهنده ی عمق احساسات و احترام او نسبت به آنه است و باعث می شود آنه بالاخره کدورت های گذشته را کنار بگذارد و دوستی و احترام عمیقی نسبت به گیلبرت پیدا کند. پایان کتاب اول با وجود غم از دست دادن متیو نویدبخش آینده ای جدید برای آنه است که هرچند با فداکاری همراه است اما پایه های دوستی عمیق با گیلبرت و استحکام پیوند خانوادگی با ماریلا را بنا می نهد و آنه را در مسیر تبدیل شدن به یک زن جوان مسئولیت پذیر و مستقل قرار می دهد.

درباره ی نویسنده

لوسی ماد مونتگمری (Lucy Maud Montgomery) نویسنده ی برجسته ی کانادایی و خالق مجموعه ی محبوب آنه شرلی است. او در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کلیفتون (که اکنون نیو لاندون نامیده می شود) در جزیره ی پرنس ادوارد کانادا متولد شد. مادرش در دوران نوزادی او درگذشت و پدرش او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش سپرد تا در لوار کاوندیش همان جایی که الهام بخش محیط آونلی در کتاب هایش شد بزرگ شود. دوران کودکی ماد مونتگمری در محیطی نسبتاً تنها و در کنار پدربزرگ و مادربزرگی سخت گیر گذشت اما او از همان سنین پایین به مطالعه و نوشتن علاقه نشان داد و دنیای خیالی خود را خلق کرد که بعدها در شخصیت آنه شرلی بازتاب یافت.

مونتگمری پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به کالج پرنس آف ولز در شارلوت تاون رفت و مجوز تدریس گرفت. او مدتی به عنوان معلم کار کرد اما هرگز اشتیاقش به نوشتن را از دست نداد. او شروع به نوشتن داستان های کوتاه و شعر برای مجلات و روزنامه ها کرد. اولین رمان او «آن شرلی در گرین گیبلز» پس از چندین بار رد شدن توسط ناشران در سال ۱۹۰۸ منتشر شد و به سرعت به موفقیت چشمگیری دست یافت. این کتاب نه تنها در کانادا و ایالات متحده بلکه در سراسر جهان محبوبیت یافت.

ماد مونتگمری در طول زندگی حرفه ای خود بیش از ۲۰ رمان از جمله هفت دنباله برای «آن شرلی در گرین گیبلز» و همچنین مجموعه های داستان کوتاه شعر و یک زندگی نامه منتشر کرد. آثار او به دلیل توصیفات زیبا از طبیعت شخصیت های دوست داشتنی و پرداختن به مضامین زندگی روستایی خانواده و دوستی شناخته شده اند. او در سال ۱۹۳۵ به عنوان افسر نشان امپراتوری بریتانیا (OBE) منصوب شد. لوسی ماد مونتگمری در ۲۴ آوریل ۱۹۴۲ در تورنتو انتاریو درگذشت اما میراث ادبی او به ویژه شخصیت جاودان آنه شرلی همچنان زنده است و الهام بخش خوانندگان در نسل های مختلف باقی مانده است. خانه ی کودکی او در لوار کاوندیش اکنون به یک مکان تاریخی ملی کانادا تبدیل شده و یکی از جاذبه های گردشگری اصلی جزیره ی پرنس ادوارد است.

مروری بر مجموعه ی آنه شرلی

«آن شرلی در گرین گیبلز» تنها آغاز ماجراهای آنه شرلی است. این کتاب اولین جلد از مجموعه ای هشت جلدی است که زندگی آنه را از دوران کودکی تا بزرگسالی ازدواج و مادر شدن دنبال می کند. هر یک از جلدهای بعدی مجموعه به دوره ای جدید از زندگی آنه می پردازد و خوانندگان را با چالش ها موفقیت ها و تجربیات جدید او همراه می کند. جلدهای بعدی این مجموعه عبارتند از: «آنه در اونلی» (Anne of Avonlea – ۱۹۰۹) که دوران تدریس آنه در مدرسه ی آونلی و فعالیت های او در جامعه را روایت می کند؛ «آنه در جزیره» (Anne of the Island – ۱۹۱۵) که به دوران تحصیل آنه در کالج ردموند در کینگستون و تجربه ی زندگی دانشجویی و اولین عشق او می پردازد؛ «آنه در خانه رؤیاها» (Anne’s House of Dreams – ۱۹۱۷) که داستان ازدواج آنه با گیلبرت بلایت و آغاز زندگی مشترک آن ها را شرح می دهد؛ «آنه در ویندی پاپلز» (Anne of Windy Poplars – ۱۹۳۶) مجموعه ای از نامه های آنه به گیلبرت در دوران تدریسش پیش از ازدواج؛ «آنه در خانه ی بیدها» (Anne of Ingleside – ۱۹۳۹) که زندگی آنه به عنوان مادر شش فرزند را روایت می کند؛ «دره ی رنگین کمان» (Rainbow Valley – ۱۹۱۹) که داستان فرزندان آنه و دوستانشان را دنبال می کند؛ و «ریلا از اینگلساید» (Rilla of Ingleside – ۱۹۲۱) که بر زندگی کوچک ترین دختر آنه در دوران جنگ جهانی اول تمرکز دارد.

این مجموعه در کنار هم پرتره ای کامل از زندگی یک زن را در بستر تغییرات اجتماعی و تاریخی کانادا ارائه می دهد. خوانندگان می توانند شاهد رشد و تحول آنه از دخترکی یتیم و خیال باف به زنی بالغ همسری عاشق مادری فداکار و عضوی فعال در جامعه باشند. هر جلد از مجموعه با حفظ لحن گرم و دلنشین مونتگمری و توصیفات زیبای او از طبیعت به جنبه های متفاوتی از زندگی آنه و خانواده اش می پردازد و به همین دلیل مجموعه ی آنه شرلی به یکی از محبوب ترین و ماندگارترین مجموعه های ادبی در جهان تبدیل شده است.

اقتباس های سینمایی و تلویزیونی

محبوبیت جهانی مجموعه ی آنه شرلی به ویژه کتاب اول منجر به ساخت اقتباس های متعدد سینمایی و تلویزیونی از این داستان شده است. این اقتباس ها در کشورهای مختلف و در طول دهه های متمادی ساخته شده اند و هر یک با نگاه و تفسیری خاص به دنیای آنه پرداخته اند. یکی از اولین اقتباس ها فیلم صامت «آن شرلی در گرین گیبلز» محصول سال ۱۹۱۹ است. در دهه های بعدی نیز فیلم ها و سریال های متعددی ساخته شدند اما شاید معروف ترین و محبوب ترین اقتباس مینی سریال کانادایی «آن شرلی در گرین گیبلز» محصول سال ۱۹۸۵ و دنباله های آن باشد. این سریال با بازی مگان فالوز در نقش آنه شرلی و جاناتان کرامبی در نقش گیلبرت بلایت به دلیل وفاداری نسبی به متن اصلی بازی های قوی و تصویربرداری زیبا از مناظر جزیره ی پرنس ادوارد مورد تحسین گسترده قرار گرفت و به عنوان یکی از بهترین اقتباس های تلویزیونی از یک اثر کلاسیک شناخته می شود.

اقتباس های دیگری نیز از این داستان ساخته شده اند از جمله نسخه های ژاپنی (مانند انیمه ی معروف «آنه از گرین گیبلز» محصول ۱۹۷۹ که بخشی از مجموعه ی تئاتر شاهکار جهان است) و نسخه های سینمایی و تلویزیونی جدیدتر. در سال های اخیر نیز شاهد تولید سریالی با عنوان «آنه با ای» (Anne with an E) بوده ایم که رویکردی مدرن تر و گاهی تیره تر به داستان آنه دارد و با وجود برخی تغییرات در روایت اصلی توانسته است مخاطبان جدیدی را جذب کند.

این اقتباس های متنوع نشان دهنده ی جذابیت پایدار شخصیت آنه و داستان او در فرهنگ های مختلف و در طول زمان است. هرچند هیچ اقتباسی نمی تواند تمام جزئیات و ظرافت های رمان اصلی را به تصویر بکشد اما این آثار به گسترش دامنه ی مخاطبان آنه شرلی کمک کرده اند و به نسل های جدید اجازه داده اند تا با این شخصیت دوست داشتنی و دنیای او آشنا شوند.

ترجمه

کتاب «آن شرلی در گرین گیبلز» در ایران نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است و به همین دلیل ترجمه های متعددی از این اثر به زبان فارسی وجود دارد. این ترجمه ها توسط مترجمان مختلف و در انتشارات گوناگون منتشر شده اند و هر یک با سبک و سیاق خاص خود تلاش کرده اند تا دنیای آنه شرلی را به خوانندگان فارسی زبان معرفی کنند. وجود ترجمه های متعدد اگرچه دسترسی به کتاب را آسان کرده اما ممکن است انتخاب بهترین ترجمه برای خوانندگان را کمی دشوار سازد. تفاوت در ترجمه ها معمولاً در انتخاب واژگان لحن و میزان وفاداری به متن اصلی انگلیسی نهفته است.

برخی از ترجمه ها ممکن است تلاش کرده باشند تا لحن کودکانه تر و ساده تری داشته باشند در حالی که برخی دیگر به حفظ لحن ادبی و توصیفات دقیق مونتگمری بیشتر اهمیت داده اند. همچنین نام گذاری برخی شخصیت ها یا مکان ها ممکن است در ترجمه های مختلف متفاوت باشد. برای مثال نام «آن شرلی» گاهی به صورت «آنه شرلی» یا «آن از گرین گیبلز» ترجمه شده است. مزرعه ی «گرین گیبلز» نیز ممکن است با همین نام انگلیسی یا با ترجمه ی تحت اللفظی آن («شیروانی های سبز») در برخی نسخه ها ظاهر شود.

انتخاب بهترین ترجمه تا حد زیادی به سلیقه ی شخصی خواننده بستگی دارد. برخی ممکن است ترجمه ای روان و ساده را ترجیح دهند در حالی که برخی دیگر به دنبال ترجمه ای دقیق تر و نزدیک تر به متن اصلی باشند. مقایسه ی چند پاراگراف از ترجمه های مختلف می تواند به خواننده در انتخاب مناسب ترین نسخه کمک کند. با وجود تنوع در ترجمه ها همگی تلاش دارند تا روح کلی داستان شخصیت دوست داشتنی آنه و پیام های اصلی رمان را به خوانندگان فارسی زبان منتقل کنند و این امکان را فراهم آورده اند که نسل های مختلف در ایران نیز از خواندن ماجراهای آنه در گرین گیبلز لذت ببرند.

نقد بررسی و نظرات کتاب آن از گرین گیبلز

«آن شرلی در گرین گیبلز» از زمان انتشارش تاکنون مورد نقد و بررسی های فراوان قرار گرفته و عموماً با استقبال و تحسین گسترده ای روبرو شده است. منتقدان و خوانندگان به دلایل مختلفی این کتاب را دوست دارند و آن را اثری ماندگار در ادبیات کلاسیک می دانند. یکی از نقاط قوت اصلی کتاب شخصیت پردازی قوی و به ویژه خلق شخصیت آنه شرلی است. آنه با تمام ویژگی های منحصر به فردش – تخیل بی حد و حصر روحیه ی پرشور صداقت بی پرده و توانایی دیدن زیبایی در جهان – به شخصیتی فراموش نشدنی و دوست داشتنی تبدیل شده است که خوانندگان به راحتی با او ارتباط برقرار می کنند و از ماجراهایش لذت می برند. رشد و تحول شخصیت آنه در طول داستان نیز یکی از جنبه های تحسین شده ی کتاب است.

سبک نگارش لوسی ماد مونتگمری نیز مورد ستایش قرار گرفته است. توصیفات زنده ی او از مناظر طبیعی جزیره ی پرنس ادوارد خواننده را به دنیای داستان می برد و محیط آونلی را قابل لمس می سازد. نثر او شیوا دلنشین و سرشار از طنز ملایم است که خواندن کتاب را لذت بخش می کند. مونتگمری با مهارت احساسات عمیق انسانی چالش های رشد و پیچیدگی های روابط خانوادگی و دوستانه را به تصویر می کشد.

مضامین مطرح شده در کتاب نیز از دلایل ماندگاری آن هستند. پیام هایی درباره ی اهمیت فردیت قدرت تخیل ارزش دوستی و خانواده تاب آوری در برابر سختی ها و پیگیری رویاها جهانی و فرازمانی هستند و با مخاطبان در هر سنی طنین انداز می شوند. داستان آنه روایتی الهام بخش از غلبه بر مشکلات و یافتن جایگاه خود در جهان است که به خوانندگان امید و انگیزه می دهد.

البته برخی نقدها نیز ممکن است به ساختار داستان (که گاهی مجموعه ای از اپیزودها به نظر می رسد) یا برخی کلیشه ها در شخصیت پردازی های فرعی اشاره کنند اما در مجموع نظرات درباره ی «آن شرلی در گرین گیبلز» بسیار مثبت است. خوانندگان از سراسر جهان این کتاب را به دلیل گرمی شوخ طبعی و پیام های مثبتش ستایش می کنند و آن را اثری می دانند که می توان بارها و بارها خواند و همچنان از آن لذت برد. «آن شرلی در گرین گیبلز» نه تنها یک داستان زیبا بلکه تجربه ای از غرق شدن در دنیایی ایده آل و آشنایی با شخصیتی است که نمادی از امید و زندگی است.

آن شرلی واقعی است؟

خیر آن شرلی یک شخصیت خیالی است که توسط لوسی ماد مونتگمری خلق شده است. با این حال برخی جنبه های شخصیت و تجربیات او ممکن است از زندگی خود نویسنده الهام گرفته شده باشد.

مزرعه گرین گیبلز کجاست؟

گرین گیبلز یک مکان واقعی در لوار کاوندیش جزیره ی پرنس ادوارد کانادا است که الهام بخش مونتگمری برای خلق مزرعه ی خیالی در رمان بوده است. این مکان اکنون یک سایت تاریخی ملی و جاذبه ی گردشگری محبوب است.

کتاب آن شرلی برای چه رده سنی مناسب است؟

کتاب «آن شرلی در گرین گیبلز» در دسته ی ادبیات نوجوانان قرار می گیرد و برای گروه سنی ۱۰ سال به بالا مناسب است. با این حال به دلیل مضامین عمیق و سبک نگارش جذاب بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت می برند.

مجموعه آن شرلی چند جلد است؟

مجموعه ی اصلی آن شرلی شامل هشت رمان است که زندگی آنه را از کودکی تا بزرگسالی دنبال می کنند. علاوه بر این کتاب های دیگری نیز مرتبط با دنیای آنه توسط مونتگمری نوشته شده اند.

آیا فیلم یا سریالی از آن شرلی ساخته شده است؟

بله اقتباس های سینمایی و تلویزیونی متعددی از داستان آنه شرلی ساخته شده است از جمله مینی سریال محبوب کانادایی سال ۱۹۸۵ و سریال جدیدتر «آنه با ای».

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب آن شرلی در گرین گیبلز ( نویسنده لوسی ماد مونتگومری )" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب آن شرلی در گرین گیبلز ( نویسنده لوسی ماد مونتگومری )"، کلیک کنید.