تجاوز به زنان در گذشته | ریشه ها و پیامدهای تاریخی

تجاوز به زنان در گذشته | ریشه ها و پیامدهای تاریخی

تجاوز به زنان در قدیم

پدیده تجاوز به زنان، به عنوان شکلی از خشونت جنسی، سابقه ای دیرینه در تاریخ بشریت دارد و ریشه های آن را می توان در ساختارهای اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و مذهبی تمدن های باستانی جستجو کرد. درک تاریخی این پدیده نیازمند تبیین دقیق مفاهیم و تفاوت آن با درک امروزی است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف خشونت جنسی علیه زنان در دوران باستان می پردازد.

خشونت علیه زنان، به ویژه اشکال جنسی آن، پدیده ای جهانی و فراگیر است که در تمامی اعصار و فرهنگ ها مشاهده شده است. با این حال، مطالعه این پدیده در بستر تاریخی، به خصوص در دوران باستان، چالش های منحصربه فردی را به همراه دارد. مفهوم تجاوز یا تعرض جنسی در جوامع کهن غالباً با درک مدرن ما تفاوت های اساسی داشته و اغلب با مفاهیمی چون ربایش، مالکیت و شرف خانوادگی در هم تنیده بوده است. این تفاوت های معنایی، تحلیل پدیده تجاوز در دوران باستان را پیچیده تر می سازد و نیازمند رویکردی دقیق و مستند بر اساس منابع تاریخی و باستان شناسی است.

شناخت ریشه های عمیق این پدیده و نحوه بازتاب آن در قوانین، اساطیر، و زندگی روزمره تمدن های باستانی، نه تنها به درک بهتری از وضعیت زنان در گذشته کمک می کند، بلکه بینش های ارزشمندی را درباره نابرابری های جنسیتی و خشونت های جنسی در جوامع امروزی نیز ارائه می دهد. هدف این مقاله، ارائه تحلیلی جامع و بی طرفانه از پدیده تجاوز به زنان در دوران باستان، با تأکید بر تمدن های شاخص و تفکیک مفاهیم مرتبط است.

مفاهیم و تفکیک معنایی در دوران باستان

در بررسی خشونت جنسی علیه زنان در دوران باستان، ضروری است که مفاهیم و اصطلاحات را با دقت مورد واکاوی قرار دهیم تا از فرافکنی درک مدرن به گذشته اجتناب شود. کلمه تجاوز در معنای امروزی، به معنای تعرض جنسی بدون رضایت، در بسیاری از متون باستانی دقیقاً معادل ندارد و گاهی با پدیده هایی نظیر ربایش (Raptio) یا ازدواج اجباری همپوشانی پیدا می کند.

Raptio (ربایش) در برابر تجاوز جنسی

یکی از نمونه های بارز این تفکیک معنایی، مفهوم ربایش یا Raptio است که ریشه ای لاتین دارد و به معنای ربودن زنان، اغلب برای مقاصد ازدواج و تشکیل خانواده یا اسارت، به کار می رفته است. این پدیده، هرچند که با زور و بدون رضایت زن انجام می شد، اما از نظر حقوقی و اجتماعی در بسیاری از جوامع باستانی، به معنای صرف تعرض جنسی تلقی نمی گردید، بلکه اغلب به نوعی از تصاحب یا بنیان گذاری نسل اشاره داشت.

موردکاوی ربایش زنان سابین در روم باستان

مشهورترین مثال برای تبیین مفهوم راپتيو، داستان ربایش زنان سابین در روم باستان است که توسط مورخانی چون تیتوس لیویوس در کتاب «از پیدایش روم» و پلوتارک در «حیات مردان نامی» روایت شده است. بر اساس این افسانه، پس از تأسیس رم توسط رومولوس و پیروان عمدتاً مرد او، برای تشکیل خانواده و تداوم نسل، نیاز به زنان احساس شد. پس از ناکامی مذاکرات با قبایل همسایه، به خصوص سابین ها، رومی ها اقدام به ربودن زنان سابین در جریان جشنی به نام کنسوالیا کردند. این زنان، اگرچه در ابتدا خشمگین بودند، اما رومولوس به آن ها وعده حقوق مدنی و جایگاه محترمانه داد. این روایت، ربایش را نه به عنوان یک عمل صرفاً جنسی و تحقیرآمیز، بلکه به عنوان یک استراتژی برای بقا و تأسیس یک ملت بازنمایی می کند. در آثار هنری رنسانس و پس از آن، این واقعه اغلب به عنوان نمادی از جسارت رومی ها و اهمیت ازدواج در تداوم تمدن به تصویر کشیده شده است، هرچند که جنبه های خشونت آمیز آن نیز در برخی بازنمایی ها دیده می شود.

مفهوم عفت، ناموس و شرف در جوامع باستانی

نقش مفاهیمی چون عفت، ناموس و شرف در جوامع باستانی در تعریف و درک خشونت جنسی بسیار حیاتی بود. در بسیاری از این تمدن ها، ارزش و جایگاه اجتماعی زن به طور مستقیم با عفت و باکرگی او گره خورده بود. تعرض جنسی به یک زن، نه تنها آسیب جسمی و روانی به او وارد می کرد، بلکه به شدت بر شرف خانواده، پدر یا شوهر او تأثیر می گذاشت. پیامدهای این مسئله برای قربانی می توانست شامل لکه ننگ، طرد اجتماعی، و حتی مرگ باشد. در برخی قوانین، تمرکز اصلی بر جبران خسارت وارده به مالکیت مرد (پدر یا شوهر) بود تا خود زن، که نشان دهنده دیدگاه مالکانه به زنان است.

مفهوم مالکیت بر زنان

در بسیاری از جوامع باستانی، زنان به عنوان مالکیت مردان (پدر، شوهر، برادر و حتی ارباب در مورد کنیزان) تلقی می شدند. این نگاه مالکانه، ریشه در ساختارهای شدیداً پدرسالارانه داشت و به مردان حق مطلق تصمیم گیری و کنترل بر زندگی زنان را می داد. زن، چه دختر باشد، چه همسر و چه برده، کمتر به عنوان یک فرد مستقل با حقوق و اراده شخصی شناخته می شد. این وضعیت، زنان را در برابر اشکال مختلف خشونت، از جمله خشونت جنسی، آسیب پذیرتر می ساخت و اغلب تعرض به آن ها به جای جرم علیه شخص زن، جرم علیه مالکیت مرد تلقی می شد. این نگاه مالکانه، بستر اجتماعی و حقوقی را برای عادی سازی یا کم اهمیت جلوه دادن خشونت جنسی فراهم می کرد.

تجاوز و خشونت جنسی در تمدن های بزرگ باستان

بررسی وضعیت زنان و پدیده خشونت جنسی در تمدن های باستانی، نشان دهنده گستردگی و تنوع این پدیده در طول تاریخ است. اگرچه جزئیات و قوانین هر تمدن متفاوت بود، اما ساختارهای پدرسالارانه غالباً در تعیین جایگاه زنان و آسیب پذیری آن ها نقش محوری داشتند.

بین النهرین (سومر، آکد، بابل، آشور)

جوامع بین النهرین از اولین تمدن هایی بودند که سیستم های قانونی مدون داشتند. کد حمورابی (حدود ۱۷۵۴ قبل از میلاد) و قوانین آشور میانه، دیدگاه های این جوامع را نسبت به زنان و جرایم جنسی منعکس می کنند. در این قوانین، زن به طور کلی تحت قیمومیت پدر یا شوهر بود و حقوق مالکیت او محدود بود. مجازات های مربوط به تجاوز جنسی بسته به وضعیت زن (باکره، همسردار، برده) و وضعیت متجاوز (آزاد، برده) متفاوت بود. برای مثال، تجاوز به یک زن همسردار ممکن بود مجازات مرگ را برای هر دو نفر (زن و مرد متجاوز) در پی داشته باشد، با این فرض که زن شرف شوهر را خدشه دار کرده است. اما تجاوز به یک برده زن غالباً جریمه نقدی برای مالک زن در پی داشت و کمتر به خود برده اهمیت داده می شد. خشونت جنسی در بستر جنگ ها و برده داری نیز رایج بود؛ زنان مناطق فتح شده اغلب به عنوان غنایم جنگی و بردگان جنسی مورد استفاده قرار می گرفتند.

مصر باستان

در مقایسه با بسیاری از تمدن های باستانی دیگر، زنان در مصر باستان از جایگاه نسبتاً بهتری برخوردار بودند. آن ها می توانستند دارایی داشته باشند، قرارداد ببندند و در دادگاه از نظر قانونی با مردان برابر باشند. حق طلاق برای زنان نیز وجود داشت. با این حال، مصر باستان نیز جامعه ای پدرسالار بود و زنان نمی توانستند به مناصب عالی دولتی دست یابند. شواهدی از خشونت جنسی یا محدودیت ها، حتی با وجود این جایگاه نسبی، در متون و پاپیروس های قانونی و ادبی مصر باستان یافت می شود. به عنوان مثال، پاپیروس های قانونی برخی موارد از سوءاستفاده جنسی یا طلاق به دلیل بدرفتاری جنسی را ذکر می کنند، اما مجازات ها و نحوه برخورد با این مسائل همواره به وضوح قوانین امروزی نبود و بیشتر بر مبنای حفظ نظم اجتماعی و حقوق خانواده بود.

یونان باستان

وضعیت زنان در شهرهای مختلف یونان باستان تفاوت هایی داشت، اما به طور کلی، به خصوص در آتن، زنان با محدودیت های شدیدی روبرو بودند.

آتن

در آتن، زنان به سختی از حقوق قانونی برخوردار بودند، حق شرکت در امور سیاسی و اجتماعی را نداشتند و همواره تحت قیمومیت یک مرد (پدر، شوهر، یا قیم) بودند. نگاه فرهنگی به زنان غالباً فرودست بود؛ آن ها موجوداتی سرد و ناقص در نظر گرفته می شدند. ادبیات یونان نیز مملو از اشارات منفی به زنان و خطاها و زشتکاری های منسوب به آن هاست. در این جامعه، تعرض جنسی به یک زن آزاد، به ویژه یک باکره، جرم سنگینی تلقی می شد زیرا شرف خانواده او را خدشه دار می کرد. با این حال، تعرض به زنان طبقات پایین تر یا بردگان، مجازات های سبک تری داشت. مفاهیم پورنای (فاحشه) و هتایرا (همدم) نیز مرزبندی های جنسیتی و اجتماعی پیچیده ای را در جامعه آتن نشان می داد که درک اشکال مختلف خشونت جنسی را دشوارتر می کرد.

اسپارت

در مقابل آتن، زنان اسپارت از آزادی های نسبی بیشتری برخوردار بودند. آن ها حق مدیریت اموال خود را داشتند و در تربیت بدنی فعال بودند. این تفاوت ناشی از ساختار نظامی و نیاز اسپارت به زنان قوی برای پرورش سربازان بود. با این حال، حتی در اسپارت نیز، زنان به طور کامل از حقوق برابر با مردان برخوردار نبودند و در نهایت نقش آن ها در خدمت به دولت شهر تعریف می شد.

اساطیر یونانی

اساطیر یونانی به وضوح بازتاب دهنده خشونت جنسی هستند. داستان های متعدد زئوس، خدای خدایان، که زنان و الهه های بسیاری را مورد تعرض قرار می دهد (مانند لدا، دانائه، ائوروپا)، نشان دهنده عادی سازی یا حتی تقدیس خشونت جنسی در بستر قدرت و نفوذ الهی است. این داستان ها، درک و پذیرش چنین رفتارهایی را در فرهنگ عمومی تقویت می کرد.

در بسیاری از جوامع باستانی، زنان به عنوان مالکیت مردان تلقی می شدند و این نگاه، آسیب پذیری آن ها را در برابر خشونت جنسی افزایش می داد.

روم باستان

در جامعه روم باستان، زن به طور قانونی تحت کنترل مردان (پدر یا شوهر) بود و به عنوان دارایی آن ها تلقی می شد. قوانین اولیه روم، به مرد حق می داد تا همسرش را به خاطر جرایمی که به شرف خانواده خدشه وارد می کرد، مجازات کند. مجازات زنا برای زنان بسیار سخت گیرانه بود؛ اگر زنی متأهل با مردی غیر از شوهرش دیده می شد، زناکار محسوب شده و ممکن بود جانش را از دست بدهد یا دارایی اش به شوهرش منتقل شود. در مقابل، مردان برای ارتکاب چنین عملی مجازات نمی شدند. زنان رومی، جایگاهی هم تراز با کودکان و کمی بالاتر از بردگان داشتند و در طول زندگی تحت قیمومیت مردان بودند. این وضعیت، آن ها را به شدت در معرض خشونت جنسی، چه در خانواده و چه در جامعه، قرار می داد. بردگان زن نیز به عنوان ابزار جنسی تلقی می شدند و هیچ حقوقی برای محافظت از خود در برابر تعرض نداشتند.

ایران باستان (هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان)

بررسی جایگاه زنان در ایران باستان، بر اساس منابع موجود، نشان دهنده تفاوت هایی در دوره های مختلف است، اما به طور کلی ساختار اجتماعی پدرسالارانه حاکم بود. در دوره هخامنشیان، زنان طبقه اشراف می توانستند دارای اموال و کسب و کار باشند و در برخی مراسم مذهبی نقش ایفا کنند. با این حال، قوانین مربوط به ازدواج و طلاق و جرایم جنسی نیز وجود داشت. در دوره ساسانیان، اگرچه زنان در مواردی توانستند به جایگاه های خاصی دست یابند (مانند پوراندخت و آزرمیدخت که به پادشاهی رسیدند)، اما حقوق و آزادی های زنان عادی بسیار محدود بود. ازدواج های درون خانوادگی و چندهمسری رایج بود و جایگاه زن در درجه اول به عنوان همسر و مادر فرزندان مرد تعریف می شد. منابع مربوط به قوانین و مجازات های دقیق در مورد تجاوز جنسی علیه زنان در این دوره ها کمتر شفاف هستند، اما می توان فرض کرد که این مسائل نیز تحت تأثیر ساختار مالکانه و حفظ شرف خانواده ها قرار داشتند.

دیگر تمدن ها (به اختصار)

در تمدن هایی نظیر هند باستان و چین باستان نیز، شواهد تاریخی نشان دهنده وجود خشونت جنسی علیه زنان است. در هند باستان، قوانین مَنو (Manusmriti) جایگاه فرودست زن را تبیین می کرد و زن همواره تحت قیمومیت پدر، شوهر یا پسر بود. در چین باستان، مفهوم ناموس خانوادگی و لزوم حفظ عفت زن، در صورت تعرض، پیامدهای سنگینی برای قربانی به همراه داشت. در هر دو تمدن، برده داری و جنگ ها نیز بستر مناسبی برای خشونت جنسی علیه زنان فراهم می آوردند.

عوامل و بسترهای تسهیل کننده خشونت جنسی در قدیم

پدیدار شدن و تداوم خشونت جنسی علیه زنان در دوران باستان، نتیجه تعامل پیچیده ای از عوامل اجتماعی، نظامی، اقتصادی، و فرهنگی بود که هر یک به نحوی در تضعیف جایگاه زن و افزایش آسیب پذیری او نقش داشتند.

جنگ و فتوحات

جنگ و فتوحات، یکی از مهم ترین بسترهای تسهیل کننده خشونت جنسی در دوران باستان بود. در بسیاری از تمدن ها، تجاوز به زنان دشمن به عنوان بخشی از غنایم جنگی، ابزاری برای تحقیر و ارعاب دشمن، یا حتی راهی برای کنترل جمعیت مناطق فتح شده تلقی می شد. زنان مناطق اشغال شده یا اسیر، به طور مضاعف آسیب پذیر بودند و اغلب به عنوان بردگان جنسی به سربازان یا سرداران اهدا می شدند. این پدیده نه تنها در اسناد تاریخی، بلکه در ادبیات حماسی و اساطیری نیز بازتاب یافته است و نشان دهنده عادی سازی این عمل در بستر خشونت جنگی است.

برده داری

نظام برده داری، به ویژه در تمدن هایی چون روم و یونان، بستری دائمی برای خشونت جنسی فراهم می آورد. زنان برده، به عنوان کالایی بدون حقوق فردی، به طور کامل در اختیار صاحبان خود بودند و به راحتی می توانستند مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرند. عدم وجود حمایت قانونی و اجتماعی برای بردگان، آسیب پذیری آن ها را به اوج می رساند. نقش زنان برده در حرمسراها یا خانه های بردگان جنسی، شاهدی بر این واقعیت تلخ است که کرامت انسانی این زنان به کلی نادیده گرفته می شد و آن ها صرفاً ابزاری برای تأمین لذت جنسی اربابان محسوب می شدند.

ساختارهای پدرسالارانه و نگاه مالکانه

اقتدار مطلق مردان بر زنان و فقدان حقوق فردی و حق انتخاب برای زنان، اساس بسیاری از جوامع باستانی را تشکیل می داد. در این ساختارهای پدرسالارانه، مردان (پدر، شوهر، برادر) بر زندگی و بدن زنان کنترل کامل داشتند. این نگاه مالکانه، که زن را به عنوان بخشی از دارایی مرد تلقی می کرد، به تدریج خشونت علیه زنان را عادی سازی کرده و در برخی موارد آن را مشروع جلوه می داد. زن، در این چارچوب، از حقوق و توانایی اعتراض برخوردار نبود و مقاومت در برابر خشونت می توانست به پیامدهای به مراتب بدتری برای او منجر شود.

باورهای مذهبی و فلسفی

در برخی باورهای مذهبی و فلسفی باستانی، نگاه فرودست به زن رواج داشت. برای مثال، در متون اولیه برخی ادیان ابراهیمی یا فلسفه های یونانی، زن گاه به عنوان موجودی ناقص، دارای ذات گناهکار، یا صرفاً ابزاری برای تولید مثل در نظر گرفته می شد. این نوع نگاه ها، توجیهات نظری و فرهنگی را برای نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان فراهم می کرد. مفاهیم خلوص نژادی یا طبقاتی نیز می توانستند در برخی جوامع، خشونت جنسی را برای حفظ خلوص یک گروه یا طبقه خاص توجیه کنند.

در قوانین آتن باستان، زنان به سختی از حقوق قانونی برخوردار بودند و حق شرکت در امور قضایی و اجتماعات را نداشتند.

پیامدها، مجازات ها و بازتاب های فرهنگی

واکنش جوامع باستانی به پدیده تجاوز جنسی، هم از نظر قانونی و هم از منظر اجتماعی، بسیار متفاوت بود و اغلب تأکید بر حفظ نظم اجتماعی و حقوق مردان داشت تا حمایت از قربانیان. پیامدهای خشونت جنسی برای زنان نیز ابعاد گسترده ای داشت که فراتر از آسیب جسمی بود.

پیامدهای اجتماعی و روانی

برای قربانیان تجاوز جنسی در دوران باستان، پیامدهای اجتماعی و روانی اغلب به مراتب سنگین تر از مجازات متجاوز بود. شرم، طرد شدگی، و ننگ اجتماعی از جمله رایج ترین پیامدها بودند. در جوامعی که عفت زن با شرف خانواده پیوند خورده بود، یک زن قربانی تجاوز ممکن بود به عنوان یک لکه ننگ تلقی شود و حتی از خانواده طرد گردد. در برخی فرهنگ ها، این لکه ننگ چنان عمیق بود که قربانی ممکن بود به خودکشی روی آورد یا به قتل برسد. هرچند منابع مستقیم درباره آسیب های روانی ناشی از تجاوز در دوران باستان کمیاب هستند، اما می توان فرض کرد که این تجربیات، آسیب های روحی عمیقی را برای زنان به همراه داشت و زندگی آینده آن ها را تحت تأثیر قرار می داد.

مجازات های قانونی

مجازات های قانونی برای تجاوز در دوران باستان، از تمدنی به تمدن دیگر متفاوت بود و غالباً تحت تأثیر طبقه اجتماعی متجاوز و قربانی قرار می گرفت. در بسیاری از موارد، قوانین بر اساس جبران خسارت به مالکیت مرد (پدر یا شوهر) تدوین شده بودند تا حفاظت از حقوق فردی زن. برای مثال:

  • در کد حمورابی، تجاوز به یک زن آزاد و باکره مجازات اعدام برای متجاوز داشت، در حالی که تجاوز به یک زن همسردار می توانست مجازات مرگ برای هر دو (زن و مرد متجاوز) را در پی داشته باشد. تجاوز به کنیز جریمه مالی برای مالک بود.
  • در یونان باستان (آتن)، تجاوز به یک زن آزاد مجازات های مختلفی از جریمه نقدی تا تبعید و در موارد خاص مرگ داشت، اما تجاوز به بردگان مجازات بسیار سبک تری به دنبال داشت.
  • در روم باستان، قوانین مربوط به زنا و تجاوز عمدتاً بر حفظ حقوق شوهر متمرکز بود.

این تفاوت ها نشان می دهد که ارزش جان و کرامت زن، به خصوص زنان طبقات پایین تر یا بردگان، در نظام های حقوقی باستان کمتر مورد توجه قرار می گرفت.

در فرهنگ یهود، زن انسان سطح دوم به شمار می رفت و هیچ حقی برای زنان قائل نبودند. (این نقل قول با توجه به لحن تخصصی، صرفاً یک بازتاب تاریخی از برخی دیدگاه هاست و نباید به عنوان یک گزاره قطعی درباره کلیت ادیان در نظر گرفته شود).

بازتاب در ادبیات و هنر

خشونت جنسی و ربایش زنان، به کرات در ادبیات و هنرهای تجسمی دوران باستان بازنمایی شده است. اساطیر یونانی و رومی، پر از داستان هایی هستند که در آن ها خدایان و قهرمانان، زنان را مورد تعرض قرار می دهند. این بازنمایی ها، هرچند که ممکن است امروزه تکان دهنده به نظر برسند، اما در زمان خود غالباً به عنوان نمادی از قدرت، تقدیر، یا حتی رویدادهای قهرمانانه تلقی می شدند. علاوه بر «ربایش زنان سابین»، داستان هایی نظیر «هلن تروایی» که ربوده شدن او منجر به جنگی بزرگ شد، یا «فیلوملا» که مورد تجاوز قرار گرفت و زبانش بریده شد، نشان دهنده حضور پررنگ این پدیده در ذهنیت جمعی و تولیدات فرهنگی جوامع باستانی است. هنر و ادبیات، گاهی به ابزاری برای عادی سازی یا حتی رمانتیزه کردن خشونت جنسی تبدیل می شدند و درک عمومی را از این مسائل شکل می دادند.

نتیجه گیری

بررسی پدیده تجاوز به زنان در قدیم، پیچیدگی های عمیقی را آشکار می سازد که فراتر از تعریف ساده تعرض جنسی است. این مطالعه نشان می دهد که خشونت جنسی علیه زنان در دوران باستان، پدیده ای گسترده و ریشه دار بود که تحت تأثیر عوامل متعددی نظیر ساختارهای پدرسالارانه، نگاه مالکانه به زنان، جنگ ها، نظام برده داری و حتی باورهای مذهبی و فلسفی شکل می گرفت. مفاهیمی چون ربایش (Raptio) که اغلب با تجاوز جنسی همپوشانی داشتند، نشان دهنده تفاوت های معنایی در درک این پدیده نسبت به دوران معاصر است.

جوامع باستانی، با قوانین و هنجارهای اجتماعی متفاوت، غالباً به جای حمایت از قربانیان، بر حفظ شرف مردان و نظم اجتماعی تأکید داشتند. پیامدهای این خشونت برای زنان، از طرد اجتماعی و ننگ تا آسیب های روانی و جسمی، بسیار گسترده و ویرانگر بود. بازتاب این پدیده در اساطیر، ادبیات و هنر آن دوران، گویای عادی سازی یا حتی تقدیس برخی از اشکال خشونت جنسی در بستر قدرت و سلسله مراتب اجتماعی است.

مطالعه دقیق این جنبه های تاریک تاریخ بشر، نه تنها به درک عمیق تر از ریشه های نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان در جوامع کهن کمک می کند، بلکه بینش های مهمی را برای فهم بهتر چالش های امروزین در زمینه حقوق زنان و مبارزه با خشونت جنسی فراهم می آورد. این تحلیل، ما را به نگاهی انتقادی تر به تاریخ و تکامل حقوق انسانی، به ویژه حقوق زنان، رهنمون می سازد و اهمیت ادامه تلاش ها برای تضمین کرامت و امنیت زنان در تمام جوامع را بیش از پیش آشکار می سازد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تجاوز به زنان در گذشته | ریشه ها و پیامدهای تاریخی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تجاوز به زنان در گذشته | ریشه ها و پیامدهای تاریخی"، کلیک کنید.